Tuesday, January 31, 2012

بشار اسد در آستانه سرنگونی: در بهمن ماه، نوبتی هم باشد نوبت علی خامنه‌ای‌ست


خبرها حاکی از سرنگونی قریب‌الوقوع بشار اسد، است. مخالفان بشار اسد، میانجی‌گری روسیه را مبنی بر تشکیل جلسه‌ای با حضور طرفین دعوا در مسکو، نپذیرفتند (خبری بسیار با اهمیت) و اعلام کردند که برکناری اسد از شروط مذاکره می‌باشد، که نشانه‌ی مواضع قدرتمند مخالفان حکومت سوریه، در شرایط حاضر است. حساسیت این موضع گیری از آنجا ناشی می‌شود که بخش مهمی از ارتش به مخالفان پیوسته‌اند و جنگ را به پشت دروازه‌های دمشق کشانده‌اند! از سوی دیگر فشار کشورهای غربی به شورای امنیت برای تصویب قطعنامه جدید، نیز حکایت از شرایط بسیار بدِ مردم در مواجهه با سرکوب نیروهای دولتی است. مدت‌ها است که با مو به مو اجرا شدن سیاست‌های سرکوب جمهوری اسلامی - چه در طراحی، چه در تجهیز و چه در عملیات - در سوریه، بوی الرحمان‌ بشار به مشام می‌رسد. او که در کشتار مردم‌اش از هیچ کوتاهی دریغ نکرده، بالاخره دارد به تور مردم ستمدیده و ظلم چشیده‌ی و نظامیان همسو با ملت سوریه می‌افتد

با سرنگونی بشار اسد، زنجیره‌ای که با حلقه‌های دیکتاتوری در منطقه‌ی خاورمیانه و حومه بافته می‌شود، دارد به تکمیل‌شدن اش نزدیک می‌گردد. به نظر می‌رسد، خودکامه ی خودمان در ایران، یعنی علی خامنه‌ای به جلوی صفِ آنها‌یی که در انتظار سقوط هستند، رانده شده است. علی خامنه‌ای کسی‌که فرصت‌های بسیاری داشت تا ضمن اعتراف به اشتباهات سیاسی، اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی و ظلم و ستمی که در دوران ۲۳ ساله حکومتش، بر مردم روا داشته، زمینه تغییرات در قانون اساسی را فراهم و قدرت را به گروهی خوشنام و کارآمد، واگذار کند و با نامی خیلی بهتر از این‌ای که یدک می کشد، خود را بازنشسته نماید، اما فرصت‌ها را تا کنون سوزانده و خود را به بدنام ترین مرد تاریخ ایران مبدل ساخته است: با توجه به روزهای حساس پیش روی مردم ایران در بهمن و اسفندماه جاری، نوبتی هم باشد نوبت رهبر جمهوری اسلامی‌ست! باید همت کرد و کار را یکسره نمود، راهپیمایی سکوت می‌تواند استارت دوباره جنبش باشد

آخرین خبر(۹ شب سه شنبه ۱۱ بهمن به وقت ایران): دقایقی پیش خبر رسید که در پیش‌نویس قطعنامه‌ای که در دست تهیه است توسط شورای امنیت سازمان ملل تاکید دارد به برکناری اسد از قدرت: آیا این قطعنامه رای می‌آورد!؟ 

Monday, January 30, 2012

روضه‌‌ی "تن علیلی دارم" توسط علی خامنه‌ای هفته آینده روز جمعه


عادت کرده‌ایم هر از گاهی که اوضاع مملکت قمرش بسیار در عقرب است، روضه‌ی " تن علیلی دارم" توسط علی خامنه‌ای به اجرا درآید. گفته شده است جمعه‌ای که در پیش است نماز جمعه توسط علی خامنه‌ای برگزار می شود، پس می‌توان منتظر عجز و لابه و التماس رهبر جمهوری اسلامی بود پیرامون بحران عمیقی که سرتاسر کشور را در همه امور فرا گرفته است، اما ظاهرا هنوز تفهمیده‌اند که حنای رهبر مدت‌هاست، رنگ باخته و از "تن علیل" کاری برنمی‌آید. نکاتی که به نظر می‌رسد علی خامنه ای می‌خواهد از طرح آنها سواستفاده کند می‌تواند به شرح زیر باشد

یک - بحران قحطی و کمبود کالا و گرانی و وجود خط "انحراف" در دولت
دو - بحران انرژی هسته‌ای و مذاکره با غربی‌ها و تن دادن به خواست‌های آنها
سه - بحران سرنگونی بشار اسد و رابطه اعراب با ایران
چهار - بحران تنگه هرمز و خالی بندی سپاه
پنج - بحران سکه و طلا و امنیتی شدن فضای معاملات  و روی دست ماندن پرونده‌های اختلاس
شش - بحران انتخابات اسفندماه و عدم شرکت مردم در آن
هفت - بحران "فتنه" و حصر رهبران جنبش و این‌همه زندانیِ سیاسی و سالروز ۲۵ بهمن
هشت - بحران دخالت غربی‌ها در بهم زدن اوضاع سیاسی و اجتماعی در داخل کشور
نه - بحران حذف ولی فقیه و جدایی دین از سیاست
ده - بحران جنگ احتمالی و تحریم نفت

مثلی داریم معروف که می‌گوید: "این تو بمیری از اون تو بمیری‌ها نیست!" و مصداق پیدا می‌کند با بحران رهبری در جمهوری اسلامی که این دفعه با دفعات قبل فرق می‌کند

Sunday, January 29, 2012

به رغم دروغگوییِ حکومت، ایران میلیاردها یورو در بانک‌های اروپایی، پول دارد، که بلوکه شده است


امروز سایت تابناک متعلق به محسن رضایی، در افشاگری تازه‌ای اعلام کرد که ایران میلیاردها دلاردر بانک‌های اروپایی پول دارد. این در حالی‌ست که حکومت ایران هفته پیش و پس از تصویب تحریم‌ها توسط کشورهای عضو اتحادیه اروپا، علیه رژیم جمهوری اسلامی، اعلام کرد که حتا یک یورو هم در بانک‌های اروپایی پول ندارد

 اعلام چنین دروغ‌هایی به مردم، از جنس همان‌هایی‌ست که ۶ سال است توسط احمدی نژاد و همدستان‌اش به خورد ملت داده می‌شود با این تفاوت که چنین ادعایی مبنی بر اینکه ما هیچ پولی در هیچ بانک اروپایی نداریم، در فردای پیروزی ملت، حق بازپس‌گیری آن توسط حکومتِ مردمیِ جدید، سلب خواهد شد و یا امکانِ دریافتِ آن، دشوار و با هزینه‌ی بسیار

 اما دو سوال اساسی اینست که ۱ - اهداف دولت احمدی نژاد از پنهان کردن چنین پول هنگفتی، از ملت ایران چه بوده است؟ ۲ - با افشای آن توسط یک سایت نزدیک به علی خامنه‌ای، این افشاگری، برای چه کسانی سودآور است و چه اهدافی طی آن دارد دنبال می‌شود؟

Saturday, January 28, 2012

امروز شنبه بانک مرکزی هیچ ارزی با قیمت تک نرخی به صرافی‌ها نداد


با عکسی که از یک گزارش اقتصادی در بالا می‌بینید که از سایت طرفدار حکومت جمهوری اسلامی، یعنی رجا نیوز تصویربرداری شده، به نظر می‌رسد این‌بار نیز مانند سایر دفعات، دولت احمدی‌نژاد در مورد ارائه ارز با قیمت ۱۲۲۶ تومان لاف زده است. در گزارش به صراحت اعلام شده: "یک فاکتور هم با نرخ ۱۲۲۶ تومان صادر نشده است". آری، هیچ عقل سلیمی نمی‌تواند بپذیرد که حکومتی با این همه مشکلات داخلی و خارجی، قیمت ارز را پایین‌ بیاورد و اعلام کند آنرا به صورت نامحدود عرضه خواهد کرد! نمی‌شود پذیرفت که تحریم‌های بانکی توسط غربی ها، در دست اعمال باشد و نیز بین کشورهای اروپایی و آمریکا این قرار گذاشته شده باشد که تحریم های نفتی بزودی صورت بگیرد اما آبی از آبی تکان نخورد. یک نکته را اما سردمداران رژیم با زیرکی از کنارش می گذرند و پیرامون آن بحثی نمی‌کنند و آن اینست که آمریکا کلیه شرکت‌هایی را که با ایران، خارج از چهارچوب تصویب شده، به معامله بپردازند مشمول جریمه و تنبیه قرار خواهد داد، و همین امر باعث شده است بسیاری از کمپانی‌های نفتی و دولت‌ها از معامله با جمهوری اسلامی سر باز زنند! از سوی دیگر چین که عمده صادرات نفتی ایران توسط او به انجام می رسد، اخیرا با عربستان قرار داد هنگفتی در رابطه با سرمایه‌گذاری‌های نفتی امضا نمود. آیا این پاداشی نیست که غرب در ازای همراهی چین در تحریم‌های علیه جمهوری اسلامی ایران، با دستان عرب ها به او اهدا کرده است؟ آیا از چین در ازای دریافت چنین هدیه‌ای، نباید انتظار پیوستن‌اش را به بلوک غرب داشت؟ پیش بینی می شود که هند، ژاپن و کره جنوبی دیگر مشتریانِ عمده‌ی نفت ایران، نیز بزودی بر سر اخذ امتیازاتی از غرب، به میز مذاکره با غرب کشانده شوند و بیش و کم در اجرای تحریم‌ها، خود را مشارکت دهند

اعلام تک نرخی شدن قیمت ارز بازی دوباره ایست که رژیم دارد با مردم می‌کند تا زمان بخرد برای انجام مذاکرت با غرب و اعطای امتیازاتی بی‌شمار به غرب که شاید بتواند از عمیق‌تر شدن بحران داخلی بکاهد و از سوی دیگر در آستانه برگزاری انتخابات، جو ملتهب بازار ارز و طلا را بطور موقت از بین ببرد و احتمال بروز قحطی را در کوتاه مدت کاهش دهد. سوال اساسی اینست که با اِعمال سیاست‌های نابخردانه چند سال اخیر که توسط علی خامنه‌ای و رییس جمهور عزیز کرده‌اش صورت گرفته، آیا می‌توان اقتصاد ورشکسته ی یک کشور را با یک بخشنامه و امنیتی کردن فضای اقتصادی، یک‌ شَبه حل کرد؟

Wednesday, January 25, 2012

ارزش پول‌های‌مان در بانک نصف شده است: آیا بزودی وصول سریع پول از بانک، دچار مشکل نخواهد شد؟


آشفتگی اقتصاد ایران که رو به فروپاشیده‌گی دارد، حداقل سیگنالی که از خود نشان می‌دهد، اینست که پول‌های‌مان در بانک یا ارزشش را از دست خواهد داد یا در اوج بحران که هر آن احتمال آن می‌رود، توسط دولت مالِ خود خواهد شد (مثلا میگوید ندارم بدهم! بیایید اوراق قرضه یا هر کوفت و زهر مار دیگر به‌جایش بگیرید.) و خیلی خوشبینانه‌تر اینکه، وصول سریع آن ممکن نخواهد بود. شب عید نزدیک است اگر به پول نیاز دارید، از هم اینک به فکر باشید. ضمنا آنهایی که پول‌های خود را در حساب پس‌انداز و به صورت سپرده، گذاشته‌اند به امید بهره و گذران زندگی از این طریق، بدانند که اگر ارزش ریال در برابر ارزهای خارجی بیش از این سقوط کند که احتمالش بسیار زیاد است، زیان جبران‌ناپذیری به آنها وارد خواهند شد. این‌روزها، خریدن ارزهای معتبر و طلا، شاید بهترین راه برای جلوگیری از کاهش ارزش پول‌های‌مان باشد، اما وضعیت غیر قابل تحمل‌تر از آن شده که در تصور می‌گنجد، بطوریکه گرانی دارد بیداد می کند و کمرشکن شده است، ما باید در اندیشه‌ی ریشه‌کن کردنِ علت‌ها و به زیر کشیدن باعث و بانیِِ بدبختی‌ها باشیم 

Tuesday, January 24, 2012

رژیم جمهوری اسلامی: ماندنی‌ یا رفتنی؟


پس از فشارهای اخیر غرب بر ایران با اهرم‌های تحریم نفتی و بانکی، نخستین و شاید مهم‌ترین موردی که پیش از سایر پیامدها، می تواند مورد توجه قرار گیرد، راه و روشی است که از رژیم جمهوری اسلامی می توان به صورت یک طرح انتظار داشت. برای ترسیم ماتریکس ریسک رژیم در ماندگاری بر سر قدرت، در وهله اول، نگاه به سیاست‌های آتی داخلی و خارجی جمهوری اسلامی را با وجود چهار مولفه اصلی: مقابله - هم‌سویی و تعامل - مردم - جامعه جهانی، ضروری می‌سازد و از این مدل می‌توان چهار سناریو زیر را پیش‌بینی کرد
در سناریو‌های زیر مقصود از مطالبات مردم آندسته از انتظاراتی است که مسائل سیاسی و اجتماعی و فرهنگی و اخیرا مطالبه اقتصادی را در برمی‌گیرد و دارای سقف و کف است و در صورت تن دادن حکومت به آنها می توان تغییرات ساختاری مهمی در حکومت انتظار داشت. اما مقصود از مقابله یعنی تن ندادن حکومت به خواست‌ها - اعم از خواست‌های مردم و انتظارات جامعه جهانی - با هر روشی مانند جنگ و کودتا و سرکوب و ... که مقدور باشد

سناریوها
یک - هم‌سویی با مردم و همزمان تعامل با جامعه‌جهانی
دو - مقابله با مطالبات مردم و همزمان تعامل با جامعه‌جهانی
سه - هم‌سویی با مردم و همزمان مقابله با جامعه‌جهانی
چهار - مقابله با مطالبات مردم و همزمان مقابله با جامعه‌جهانی

هر کدام از سناریوها دارای نقاط قوت و ضعف برای سه طرف درگیر یعنی ملت، جامعه‌جهانی و رژیم می‌باشد. اما آنچه که در تمام حالات وجود دارد میزان ریسکی‌ست که رژیم برای ماندگاری در حکومت باید بپذیرد. این نگارنده وارد جزییات هر سناریو و ذکر محدودیت‌ها و امکانات طرفین، با این قصد که خواننده‌گان نوشتار، آنرا مورد بحث و طوفان مغزی قرار دهند، نشده است. تنها یک توضیح را ناگزیرم عرض کنم که اگر به خانه شماره یک در ماتریکس بالا توجه کنید، زمانی رژیم در آن نقطه از ریسک قرار دارد که سقف مطالبات ملت را به مورد اجرا گذارده باشد که مهمترین نکته‌ی آن برداشته شدن اصل ولایت فقیه از قانون اساسی‌ست. شاید این تحلیل کوتاه، نوری بتاباند بر راهی که جنبش باید در ‍پیش گیرد: آیا با موقعیتی که بوجود آمده، این رژیم، در خانه‌ی شماره‌ی ۴ این ماتریکس قرار ندارد

Monday, January 23, 2012

تحریم نفتی، حضور نظامی و فروپاشیِ اقتصاد کشور: فقرو فلاکت مردم، زیر سکوت سنگینِ خامنه‌ای و احمدی‌نژاد


احمدی‌نژاد تا کنون لاف، فراوان زده است اما گفته‌هایش در زمینه اقتصادی، رنگ و بوی دیگری دارد، چون هر آنچه که اظهار کرده، در زمان حیات دولت‌اش مغایرت ۱۸۰ درجه‌ای با آنچه که اتفاق افتاده را نشان می دهد. او بارها از قطعنامه های شورای امنیت به عنوان کاغذ پاره، یاد کرده و در چند مصاحبه بُنیه اقتصاد را چنان توانمند، تصویر کرده که چنین وضعیتی را با این سرعت و شتاب در پندار خودش هم متصور نبوده، اگر چه بارها و بارها کارشناسان عرصه‌های اقتصادی هشدار داده بودند راهی که احمدی‌نژاد و تیمش می‌روند ره به ترکستان می‌برد! او چندی پیش در مصاحبه‌ای تله‌ویزیونی در برابر دیده‌گان میلیونها تماشاگر، ارزش واقعی هر دلار را نهصد تومان اعلام نمود و برنامه‌های دولتش را در این مسیر به رخ کشید. هفته گذشته نیز در برابر تدابیر شورای پول و اعتبار مبنی بر افزایش بهره بانکی برای تسکین موقت التهاب بازار ارز و طلا، ایستادگی کرد و تصمیمات آن شورا را یک‌تنه به کناری نهاد
فروپاشی اقتصاد رژیم (قیمت سکه بیش از یک میلیون تومان و هر دلار آمریکا بیش از ۲۰۰۰ تومان و افزایش بیکاری و فقر از نشانه‌های آن است) که هم، معلول نابخردی‌های دولت در تنظیم و اجرای سیاست‌های مالی و پولی است و هم به لحاظ عدم همسویی راس هرم تصمیم ساز رژیم، با جامعه جهانی و در پی آن زمزمه‌ی غربی‌ها بر سر اعمال تحریم‌های نفتی و بانکی، شدت گرفته (تحریم نفتی و بانکی توسط اروپاییان نیز به تصویب رسید)، دولت احمدی‌نژاد را در یک قدمی قربان‌گاه قرار داده است. در جایی که جامعه بحران زده و رو به قحطی، نیازمند اظهارات ویژه‌ی رییس دولت در این شرایط است، اما هم او و هم رییس‌اش، علی خامنه‌ای که در طول ۶ سال گذشته همواره پشتیبانی خود را از سیاست‌های او دریغ نداشته، هردو سکوت اختیار کرده و سر در درون فرو برده‌اند. شاید هم با توجه به سابقه‌ای که از احمدی‌نژاد وجود دارد همان به که خاموش بماند چرا که حرف‌هایش پایه‌های کارشناسانه ندارد، و ممکنست پیرامون اقتصاد به ویژه در مورد ارز و طلا اظهار فضلی کند که کار را خراب‌تر از این‌ای که هست، بنماید

از سوی دیگر رفت و آمد بدون حادثه‌ی ناوگان نظامی آمریکا، بریتانیا و فرانسه در تنگه هرمز و آب‌های خلیج فارس پس از تهدیدات دو هفته قبل نظامیان و سپاهیان مبنی بر بستن تنگه، از منظر آگاهان سیاسی، بسیار معنادار تلقی می‌شود و همچنین ناظران بر این باورند که عدم انجام مانور نظامی سپاه پاسداران در منطقه‌ی خلیج فارس را - که وعده‌اش قبل‌تر داده شده بود - ربط می‌دهند به نامه‌ی تهدید‌آمیز اوباما به علی خامنه‌ای

سوال اما اینست که، ۱ - آیا با تصویب طرح تحریم نفتی و بانکی توسط کشورهای عضو اتحادیه اروپا و افزایش ناوگان نظامی غرب در آب‌های خلیج فارس، روند فروپاشی اقتصاد کشور، رو به وخامت می‌گذارد و کار رژیم را یکسره خواهد کرد؟ ۲ - در این میان فقرو فلاکت مردم، زیر سکوت سنگینِ سران رژیم چه معنایی دارد؟

Tuesday, January 17, 2012

هاشمی رفسنجانی آیا یک قدم دیگر، به خلع کامل از قدرت نزدیک شد؟


خبر دار شدیم که رییس دانشگاه آزاد، پس از کشمکش‌های پر حرف و حدیث، خارج از روندی که مورد نظر هاشمی رفسنجانی - به عنوان رییس هیات امنا - بود، تعیین و به تصویب شورای عالی فرهنگی رسید. سرانجام کسی آمد برای تصدی این پست که از دار و دسته احمدی‌نژاد به شمار می رود


از هنگامی‌که رفسنجانی نامه‌ای به خامنه‌ای فرستاد در قبل از انتخابات ۸۸ و سپس‌تر از آخرین باری که به عنوان امام جمعه تهران ظاهر شد و شرایط را برشکافت و برای برون رفت از انسداد سیاسی، راه حل ارائه داد تا هم اینک که نظریات‌اش در مورد تعیین رییس دانشگاه آزاد، گوش شنوایی پیدا نکرد، هر روزه بال و پرش را چیده‌اند

چه هنگامی که خامنه‌ای نظریات خود را به احمدی‌نژاد نزدیک‌تر دانست و باکی هم به دل راه نداد که آنرا عریان از تریبون نماز جمعه معروف - که دستور قتل عام شهروندان طی آن صادر شد - و چه آن‌زمان که به او فهماندند که لباس ریاست مجلس خبرگان رهبری را باید از تن به‌در کند، معلوم و مسجل شد که رفسنجانی را در پایان کار سیاسی‌اش قرار داده‌اند و نه نیازی به مشورت‌ با او در شرایط بحران احساس می‌شود و نه از ارتباطات رسمی و غیر رسمی‌اش با روحانیون بلند پایه و نظامیان وفادار به او، واهمه‌ای به دل راه می‌دهند

نشانه‌های اینکه آخرین پست او یعنی ریاست مجمع تشخیص مصلحت نظام یا همان مجلس سنا، را دارند از او می‌ستانند، به زمانی بر‌می‌گردد که خامنه‌ای هیاتی را برای رفع اختلاف بین قوا تعیین کرد و ریاست‌ آنرا به آیت‌الله شاهرودی رییس پیشین قوه قضایی سپرد! اما در این پیوند چند سوال اساسی مطرح است

آیا رفسنجانی به همین آسانی و بدون اینکه زهر خود را در جامی بچکاند که برای نوشانیدن به رهبر و رییس جمهور، ممکنست لازم افتد، صحنه سیاسی را ترک خواهد کرد؟ 
آیا رفسنجانی در پندار سیاست‌گزاران و تصمیم سازان بین‌المللی نیز به عنوان یک مهره سوخته و ناکارآمد قلمداد می‌شود؟
آیا رفسنجانی از هم اینک خود را برای یک کارزار تمام عیار آماده نمی‌کند تا پته‌ی همه آنهایی را که راه بیرون راندن او از صحنه راهموار کردند، به روی آب بریزد؟

به باور من روزهای بحرانیِ پیش‌روی حاکمان، به تمامی این سوالات پاسخ خواهد داد 

الفبای اقتصاد: اما احمدی‌نژادِ "آی کیو" آنرا تا ابد هم نخواهد فهمید


هنگامی که نقدینگی در جامعه افزایش می‌یابد و پول‌های در دست، سرگردان از بازاری به بازار دیگر سرک می‌کشد تا در اثر تورم موجود، آسیب‌ به آن به حداقل برسد، و از ارزش‌اش کاسته نشود، وضعیت‌ای را فراهم می‌کند که ما در کشورمان الان دچارش هستیم. پنج بازار دمِ‌دست مهم وجود دارد که چنین مواقعی پول و سرمایه‌ای به سراغ‌شان می‌رود
یک - بازار سهام  و بورس
بازار سهام  و بورس - در کشور ما بازار سهام  و بورس، هیچ‌گاه جدی گرفته نشده و با توجه به دخالت دولت، رانت‌خواری و وجود قارچ‌گونه شرکت‌های دولتی متقاضیانِ سرمایه‌گزاری - آنطور که در دنیای بازار آزاد به آن توجه می‌شود - آنرا مورد استقبال قرار نمی‌دهند، ضمن اینکه فرهنگ‌اش نیز فراگیر نشده است
دو - بازار مسکن
فعلا رژیم چنان در بی‌اعتباری داخلی و بین‌المللی به‌سر می‌برد که مردم رغبتی به سرمایه‌گزاری در این بازار ندارند چون در صورت هر اتفاق که منجر به شکسته شدن استخوان‌های حکومت شود، مسکن برای مدت طولانی، تنزل شدید قیمت پیدا می‌کند، ضمن آنکه در صورت بروز بحران‌های سیاسی و اجتماعی، تبدیل آن به پول نقد، آسان نیست
سه - سپرده بانکی
بازار سپرده بانکی، آنجا می‌تواند پر زرق و برق و جذاب باشد که نرخ بهره‌ای که به پول سپرده گذار تعلق می‌گیرد، بیش از نرخ تورم - واقعی و نه دست‌ساز - باشد، آنگاه است که اگر شرایط اجتماعی و سیاسی بستر مطمئنی یابد، پول به سمت بانک می‌رود و با توجه به عوامل دیگر، نهایتا نیز موجب رونق اقتصاد می‌گردد. ظاهرا احمدی‌نژاد با افزایش سود سپرده بانکی مخالف است. افزایشی که هفته گذشته و در نبود احمدی‌نژاد به تصویب شورای پول و اعتبار رسید و رییس کل بانک مرکزی سرِ کِیف شده بود، که با این تکنیک می تواند بازار ملتهب ارز و طلا را حتا برای کوتاه‌مدت، کنترل کند و آنرا رسانه‌ای نیز کرد، فعلا بلاتکلیف ماند 
چهار - بازار ارز
فعلا ارزهای خارجی به کالای قاچاق مبدل شده است و همچنان گران‌تر از نرخی‌ست که دولت با زور سرنیزه آنرا اعلام کرده است. با بگیر و بند و امنیتی کردن فضای چهار راه ارزفروشان، پول سرگردان در به در بدنبال راه دیگری می‌گردد تا بهای خود را حفظ کند و آخرین بازاری که هنوز دروازه‌اش بر روی مشتری باز مانده است، بازار طلا‌ست
پنج - بازار سکه و طلا
سکه گران شده است. آخرین خبرها حکایت از خرید و فروش سکه دارد با قیمتی بیش از ۷۰۰ هزار تومان. اگر این بازار هم بسته شود، به باور من جنگ مغلوبه خواهد شد، و انفجاری که مدت‌هاست در اثر بی‌خردی‌های حاکمان انتظار آن می‌رفته، رخ خواهد نمود

***
تلاش شد تا توضیح داده شود، گوشه‌ای از الفبای اقتصاد: اما احمدی‌نژادِ "آی کیو" آنرا تا ابد هم نمی‌فهمد

Monday, January 16, 2012

تبریک به ملت: به کوری چشم دشمنان سینما در ایران، اصغر فرهادی جایزه گلدن گلوب را برای «جدایی نادر از سیمین» دریافت کرد


اصغر فرهادی سینماگر و کارگردان بزرگ سینمای مستقل ایران به خاطر فیلم برجسته‌ی جدایی «نادر از سیمین»، جایزه باارزش گلدن گلوب را در برابر میلیون‌ها بیننده‌ی تله‌ویزیونی در سرتاسر جهان  از مَدونا خواننده، هنرپیشه و آهنگساز مشهور دریافت کرد. پیش‌بینی می‌شود این فیلم ارزنده سینمای ایران، در اسکار نیز جایزه بهترین فیلم خارجی را نصیب خود کند. به کوری چشم دشمنان سینما در ایران، سرانجام اصغر فرهادی به حق جایزه گلدن گلوب را دریافت کرد: تیریک به اصغر فرهادی، ملت ایران و سایر هنرمندان و دست‌اندرکاران فیلم

***

خلاصه داستان فیلم جدایی نادر از سیمین: سیمین (لیلا حاتمی) می‌خواهد به همراه همسرش نادر و دخترش ترمه (سارینا فرهادی) از ایران برود و همه مقدمات این کار را فراهم کرده. اما نادر (پیمان معادی) نمی‌خواهد پدرش را که از بیماری آلزایمر رنج می‌برد تنها رها کند. این اختلافات باعث می‌شود سیمین از دادگاه درخواست طلاق کند اما دادگاه درخواستش را رد می‌کند و مجبور می‌شود به خانه پدرش برگردد. ترمه تصمیم می‌گیرد پیش پدرش نادر بماند به امید اینکه مادرش سیمین پیش آنها برگردد. نادر نمی‌تواند از عهده مراقبت از پدرش بر بیاید پس برای این کار یک مستخدم به نام راضیه (ساره بیات) استخدام می‌کند. این زن جوان که باردار است این کار را بدون اطلاع همسرش حجت(شهاب حسینی) قبول کرده‌است. یک روز نادر به خانه بر می‌گردد و پدرش را در حالی که طناب پیچ شده و تنها رها شده می‌بیند. وقتی راضیه به خانه بر می‌گردد دعوای شدیدی در می‌گیرد که عواقب تراژیک آن نه تنها زندگی نادر را زیر و رو می‌کند بلکه تصویر دخترش از او را دستخوش تغییر می‌کند. - منبع ویکیپدیا فارسی 

Saturday, January 14, 2012

یک میلیارد وششصد میلیون یورو که مجتبی خامنه‌ای خارج کرده آیا دارای سند بوده یا قاچاقی رفته؟


خیلی کوتاه سوالاتم را مطرح می‌کنم از مسولان بانک مرکزی: ۱.۶ میلیارد یورو که مجتبی خامنه‌ای خارج کرده آیا دارای سند بوده یا قاچاقی رفته؟ و نیز ۳ میلیارد دلار اختلاس چطور؟ آیا قوانین عطف به ماسبق هم می‌شود؟ همین

چه کسانی از ترورها سود می‌برند: طرفداران ماندگاری جمهوری اسلامی یا دشمنان؟



 این قبیل ترورها یا کار دستگاه‌های امنیتی خارجی اعم از شرقی و غربی و اسراییلی و منطقه‌ای است و یا کار نیروهای امنیتی داخلی
سناریو یکم - مهمترین دستاورد‌ ترورها در آستانه‌ي رویارویی غرب با ایران، می‌تواند ایجاد جو ضد آمریکایی باشد و فضا سازی پُر احساس مردمی برعلیه آمریکا که به گمان من، برای رژیم جمهوری اسلامی و دستگاه های امنیتی سایرکشورها، تقریبا آشکار شده است، احساس ضد آمریکایی نسبت به سال‌های نخست انقلاب، در مردم کم رنگ شده است و پاره ای ضرورت می‌بینند تا این نوع احساس به‌گونه‌ای دوباره زنده شود. این قبیل ترورها می‌تواند توسط سازمان‌های اطلاعاتی- امنیتی حکومت‌ها یا سیستم‌های امنیتی غیر رسمی که از بخش‌هایی از حکومت‌ها تبعیت می‌کنند، طراحی و به اجرا گذاشته شده باشد. آنچه که در این سناریو هدف اصلی تلقی می‌شود، جلوگیری از سقوط جمهوری اسلامی است، اما چه شرایطی سبب شده است که کسانی، گروه‌هایی و یا کشورهایی به چنین فضا سازی نیازمند باشند. آنها را می توان به شرح زیر برشمرد
الف - منافع خود را در گرو پایداری و استمرار رژیم جمهوری اسلامی می‌بینند 
ب - ناگزیر بودن رویارویی نظامی ایران وغرب را حتمی و نزدیک می‌پندارند 
پ - در اثر چنین رویارویی‌ای حدس می‌زنند که مردم ایران با حکومت موجود همراهی لازم را ننمایند و حتا در روند سقوط حکومت به مهاجمین یاری نیز برسانند

سناریو دوم - ترورها را کار رژیم یا بخشی از آن بدانیم. در این سناریو دو گمانه زنی می‌تواند مطرح باشد
الف - کسانی هدف قرار می‌گیرند که حکومت حدس می‌زند، خیانت کارند و یا معترضند به ادامه پروژه بی‌ثمر و باید ترتیب‌شان داده شود. به رغم اینکه راه‌های ساده‌تری برای خاتمه حیات آنها مانند آمپول هوا و غیره وجود دارد، اما قانع کردن افکار عمومی نسبت به اینکه هر از گاهی اعلام شود که فلان دانشمند اتمی با ایست قلبی مرده است، کاری بس دشوار است و از سوی دیگر بهره برداری که حکومت می تواند از جوسازی‌ ترور در افکار عمومی بین‌المللی و داخلی، انجام دهد، به مراتب بیشتر از انواع دیگر قتل است
ب - گفتگوها، مذاکرات، شرایط وخیم سیاسی-اجتماعی-اقتصادی یا اتفاقاتی دارد می‌افتد که حکومت تمایلی ندارد افکار عمومی به آنها - که بحران زا است - جلب شود، لذا برای سرپوش گذاردن بر آنها، ناگزیر است، افکار عمومی را با چنین جوسازی‌هایی، منحرف کند. در این حالت این پندار که برای تحکیم اسلام و حکومت اسلامی، هر عملی از جمله قربانی کردن افراد بی‌گناه، اشکالی ندارد و آن قربانی سرانجام به بهشت خواهد رفت، ترور و قتل برای خودشان توجیه‌پذیر می‌شود

Friday, January 13, 2012

ترورها محکوم است اما از انحراف افکار عمومی توسط رژیم غافل نشویم


ترورها کار دستگاه‌های امنیتی شرق باشد یا غرب، داخلی باشد یا خارجی، محکوم است و در میان افکار عمومی داخلی و بین‌المللی سرزنش‌برانگیز و ناپسند شمرده می‌شود. اما نکته‌ای که در این رهگذر و خبرهای از این دست باید همواره بر روی آن تاکید شود، حفظ هشیاری ماست که باید حواسمان جمع باشد از خبر‌های مهمی که در اطرافمان می‌گذرد و ممکنست در هیاهوی اخبار ترور، پنهان و گم شود و غافل نشویم از انعکاس‌ آنها که ممکنست تحت‌الشعاع خبرهای ترور قرار گیرد و در زیر آن مدفون شود. از جمله مسائلی که باید دائم مورد رصد ما قرار گیرد می‌توانند به شرح زیر باشد

یک - اختلاس‌ ۳ میلیارد دلاری و به پرونده کشیده شدن پای عده‌ای از کله‌گنده‌های رژیم از جمله مشایی و بروجردی در این پرونده و نیز خبر اخیرانتقال ۱.۶ میلیارد یورویی که توسط مجتبا خامنه‌ای به بانک‌های خارج از کشور انجام پذیرفته است
دو - مساله فشار به اصلاح‌طلبان برای شرکت در گفتگوهای رسانه‌ای در جهت تبلیغ انتخابات و جذب مخاطبان به شرکت در رای‌گیری، که تا حد امکان باید این فشارهای رژیم افشا شود
سه - مذاکراتی که فعلا رهبریِ آن به علی لاریجانی - نه سعید جلیلی! - سپرده شده است و در ترکیه در جریان است و طی آن این احتمال وجود دارد که جمهوری اسلامی در یک عقب نشینی اساسی از تمامی مواضع قبلی خود پیرامون مسائل هسته‌ای و دادن امتیازات بیشتر به غرب برای قطع تحریم‌های کمرشکن، بدون سر و صدا اقدام کند
چهار - تهدید کردن خامنه‌ای توسط اوباما که طی نامه ای محرمانه، به دست علی خامنه‌ای رسیده است و ظاهرا در آن از گوشمالی خامنه‌ای بطور جدی نام برده شده است
پنجم - کنار گذاردن احتمالی رفسنجانی از مجمع تشخیص مصلحت نظام و عدم اجازه به او در تعیین رییس دانشگاه آزاد که نشان از تشدید بیشتر اختلافات هاشمی با خامنه‌ای دارد و هر آن ممکنست رویدادهای غیرمترقبه از هر دو سو رخ دهد
ششم - زمزمه‌های اعتراضی در میان بعضی از بزرگان سپاه پاسداران و خانواده‌های شهدا نسبت به رفتار و عملکرد حکومتی علی خامنه‌ای، که به راستی می‌تواند شکستن تقدس مصنوعی و حریم آهنین خامنه‌ای را که مدت‌هاست توسط مردم تِرک برداشته است را در پی داشته باشد
هفتم - مسائلی که به تحریم‌های نفتی و تحرکات تنگه هرمز مربوط است و ممکنست در این میان دیوانه‌ای آتشی روشن کند که خاموش شدن آن سال‌ها به طول انجامد
هشتم - آمادگی برای اعتراضات در سالروز حبس خانگیِ غیر قانونیِ میر حسین موسوی و مهدی کروبی و تدارک برای ۲۵ بهمن سالروز سرکوب مردم و دانشجویان

Thursday, January 12, 2012

به بهانه افزایش سود سپرده بانکی: همه‌ی عمر دیر رسیدیم


من هم مطالب مربوط به مصوبه شورای پول و اعتبار را در پیوند با افزایش بهره بانکی سپرده‌ها خواندم. اگر شاپور بختیار به جای جمشید آموزگار بر مسند صدارت می‌نشست، اگر در انتخابات سال ۸۸ تقلب نمی‌شد و مهندس میر حسین موسوی رییس جمهور می گردید، اگر از افزایش بهره بانکی، با دستور مستقیم احمدی‌نژاد جلوگیری نمی‌شد و دو رییس بانک مرکزی در اعتراض به همین دستور، از کار برکنار نمی‌شدند (می‌توان عدم انجام به موقع این دسته از "اگر"های تاریخی را - که انجام‌شان به صلاح بود - ناشی از منش خودکامگی برشمرد) و صدها شاید و اگر دیگر که هم اینک ذهن این نگارنده را برای مثال بیشتر یاری نمی‌کند اتفاق می‌افتاد، به باور من بسیاری از وقایع پس از آنها که منجر به کنش و واکنش‌های غیر لازم و تغییرات غیر ضروری گردید، هیچ‌گاه رخ نمی‌نمود

این بار نیز کاری که چند سال پیش باید انجام می‌شد و با هزار و یک دلیل شرعی و غیرعلمی از آن جلو می‌گرفتند، سرانجام در غیبت احمدی‌نژاد به تصویب رسید، اما آیا در هنگامه‌ای که دیوارهای اعتماد مردم به نظام بانکی کشور فروریخته است، و کمتر کسی جرات می‌کند، پول خود را به سیستمی بسپارد که هر آن امکانِ اضمحلالِ سر تا پای آن می رود و از سوی دیگر افزایش سرسام‌آور نرخ برابری دلار و سقوط وحشتناک ریال می رود تا فروپاشی اقتصاد جمهوری اسلامی را به تماشا گذارد، این اقدام کمی دیر به نظر نمی‌رسد؟ آری نرخ سود سپرده بانکی، باید با نرخ تورم واقعی همخوانی داشته باشد، به‌شرطی که در مورد تورم، آمار و اطلاعات دروغ تحویل مردم‌مان ندهیم

این دیر به صرافت افتادن‌ها، اما همواره مرا به یاد دیالوگ پایانی فیلم سوته‌دلانِ زنده یاد علی حاتمی می‌اندازد که داداش حبیب‌  (جمشید مشایخی) به بدن بی‌جان برادرش مجید (بهروز وثوقی) در راه امام زاده داوود چنین می گوید: همه‌ی عمر دیر رسیدیم 

Wednesday, January 11, 2012

بحران قحطی در راه و احمدی‌نژاد مشغول یه قُل دو قُل بازی کردن در گوشه دیگر دنیا


 سفر احمدی نژاد به آمریکای لاتین به‌واقع چقدر اهمیت داشته و دارد!؟ آیا انگشت بیشتر در سوراخ زنبور کردن دردی از مشکلات مردم رفع می‌کند یا بر معضلات می‌افزاید؟ در جایی‌که رییس جمهور کشور به‌عنوان بالاترین مقام اجرایی می‌باید در داخل کشور و در راس یک کمیته بحران به حل و فصل مشکلات خانمان برانداز مردم مشغول باشد، دارد با هم‌سلکان خود یه قُل دو قُل بازی می‌کند! این دسته از تحرکات سیاسی که مختص جنگ سرد است، تاریخ مصرفش گذشته و ما هنوز یاد نگرفته‌ایم که منجر به تحریک بیشتر غرب برای ایجاد بحران در کشور خواهد کرد
تنها راهی که کشور را نجات خواهد داد تعامل و گفتگوست که متاسفانه حاکمان جمهوری اسلامی از آن بی بهره‌اند 
قحطیِ پیش‌رویِ ناشی از تحریم‌های نفتی، تورم و نرخ ارز و بیکاری ناشی از تحریم بانک مرکزی، انفجار در پایگاه‌های نظامی، انزوای بین‌المللی، ایجاد تنش در تنگه هرمز، هزینه‌های کمرشکن نظامی و ... همه و همه پیامدهایی‌ست از بی‌بصیرتی رژیمیان و نبود خرد جمعی و وجود خودکامگی و ارضا شهوت قدرت که آوار شده است بر دوش ملت و مردمان‌مان را در عنفوان جوانی قوزدار کرده است

اماچه می‌توان کرد و چه باید کرد؟ آیا ما مردم هنوز در انتظار معجزه‌ای هستیم تا ما را از شر شیاطین حاکم بر خود نجات بخشد؟


Sunday, January 8, 2012

نگذاریم بهمن فرمان‌آرا تنها بماند: رژیم او را در زیر پا، لِه خواهد کرد


در خبرها آمده بود: "بهمن فرمان‌آرا در اعتراض به فشارهای دولتی کنونی علیه سینمای ایران، سه سیمرغ بلورینی که از جشنواره فجر دریافت کرده بود به دفتر جشنواره تحویل داد؛ این در حالی است که چندی پیش این کارگردان و تهیه‌کننده سینمای ایران، ممنوع‌الخروج شده بود". خبر کوتاه بود و در نظر اول، کمی شگفت‌آور. اما اگر در شرایط فعلی کشور، به عمق حرکت این بزرگمرد سینمای ایران بیندیشیم، جایگاه ویژه‌ای برای ایشان قائل خواهیم شد. در جایی که جیره‌خوارانی، سر در آخور رژیم جمهوری اسلامی دارند و برای کسب موقعیت و ثروت از هیچ چاپلوسی، کوتاهی نمی‌کنند، سینمای ایران را فاحشه‌خانه می‌خوانند و در برابر انحلال خانه سینما خفه‌خون می‌گیرند، بیاییم هنرمندان واقعی‌ای را که همگام با ملت هستند را دریابیم و ارج نهیم! ای اهالی سینما، ای دوستداران هنر، ای متفکران و اندیشمندان و خردورزان، ای هنرمندان و ای ملت ایران، حرکت شجاعانه بهمن فرمان‌آرا را پاس بداریم و نگذاریم او در این ورطه تنها بماند. تجربه و تاریخ به ما نشان داده است که پیشگامان و شجاعان‌مان را - فرق نمی‌کند در عرصه سیاسی باشد یا فرهنگی - اگر تنها بگذاریم، در زیر پای رژیمی‌ها لِه خواهند شد. بیاییم به هر طریق و روشی که تا کنون یاد گرفته‌ایم فرمان آرا را حمایت کنیم

Saturday, January 7, 2012

گوش هایم را تیز کرده‌ام تا شاید از زید‌آبادی و سحرخیز و تاج زاده، پیغامی بشنوم


هنگامی بوی آزادی به مشام خواهد رسید که پیغامی از زندانیان - نه دربند که در آزادی کامل - به گوشم برسد. اگر آنها که با گوشت و پوست و جان خود، و با استخوان‌های خرد شده، و طعم شکنجه و حبس و تبعید را چشیده‌اند و دارند می‌چشند، به من پیغامی دهند با گوش جانم خواهم شنید. حرف‌های رویایی دیگران - اگر چه ممکنست از سوی انسان‌های شریف و با حسنِ‌نیت باشد که گاه بسیار زیبا نیز می‌نماید - فقط برای کوتاه مدتی ما را به مستی و خوش‌دلی فرو می‌برد، اما به‌راستی دردی از ما دوا نمی‌کند. مرا نیز نوید دهید اگر پیغامی از این عزیزان به‌دست‌تان رسید

Wednesday, January 4, 2012

بحران قحطی در راه است: آیا تحریم‌های نفتی، حکومت را به زیر نخواهد کشید؟


آنزمان که هیچ گونه تحریمی بر روی نفت وجود نداشت و دولت احمدی نژاد، طی ۶ سال از بابت فروش نفت و گاز، صدها میلیارد درآمد بدست آورد، معلوم نشد که چه بر سر پول‌های نفتی آمد، که شاهد مدعا تنگدستی روزافزون مردمان‌مان بود و است. اما امان از آن روزی که قرار باشد درآمدهای نفتی کشور کاهش یابد. امروز خبرها گویای توافق اولیه در جهت تصمیم نهایی کشورهای عضو اتحادیه اروپا، مبنی بر تحریم نفتی ایران بود، که در صورت عملی شدن آن سوال اینست که آیا اگر فروش نفت به غرب و احتمالا بدنبال آن، بعضی از کشورهای آسیای شرقی قطع شود، دولت ایران و دستگاه رهبری کشور، با پشتیبانی سرنیزه‌ی نظامیان، همچنان به حیات خود ادامه خواهند داد؟ وزیر نفت اعلام کرده است که ما نفت‌مان را پیش فروش کرده‌ایم و نگرانی از بابت عدم حصول در‌آمد، وجود ندارد، اما نمی‌گوید روزهای پس از پیش‌فروش مثلا سه ماهه، بخش مهم درآمد کشور چگونه تامین خواهد شد؟

 آنچه که از مفهوم قحطی در سالیان خیلی دور، در ذهن قابل تجسم است، این است که مثلا کالاهای اساسی از جمله نان و مواد غذایی در بازار نایاب می‌شده، و مردم در مضیقه بسر می‌بردند و چیزی برای خورد و خوراک گیر کسی نمی‌آمده و گاهی هم مرگ و بیماری‌هایی باعث کشتار می‌شده است. اما امروزه شکل قحطی در کشور ما بگونه‌ای دیگر دارد نمود می‌کند. ممکنست جنس و کالا به وفور در بازار یافت شود، اما یارای خرید و تهیه آن برای مردم تنگدست وجود نداشته باشد

 چنانچه سکان کشور همچنان به‌دست بی‌کفایت حاکمان فعلی به سوی ناکجاآباد گردانده شود، آنچه که قابل پیش‌بینی‌ست اگر تحریم‌های نفتی، به‌مورد اجرا گذاشته شود و کشورهایی مانند ژاپن و کره جنوبی نیز به کشورهای تحریم‌کننده بپیوندند، حکومت ایران تاب ادامه حیات را نخواهد آورد و هر آن می‌توان انتظار داشت که رژیم‌یان به دست مردم به زیر کشیده شوند، مردمی که روزهای به‌شدت وحشتناکی از منظر اقتصادی در انتظارشان است   

در چه شرایطی ممکنست، انتخابات برگزار نشود!؟


یکی از سناریوهای محتمل که نباید از نظر دور داشت، عدم برگزاری انتخابات اسفندماه است! در خیلی از کشورها، دیده شده است که بنا بر شرایط خاص و بن بست‌های سیاسی و اجتماعی، انتخابات یک دوره با تعویق برگزار می‌شود و یا اصلن برگزار نمی‌شود

شرایط در کشور به‌گونه ای دارد پیش می‌رود، که ممکنست حاکمان را به این نتیجه برساند، که صلاح نیست این دوره از انتخابات مجلس راس تاریخ معین برگزار نشود. آن شرایط کدامین خواهد بود

اول - بروز جنگ
دوم - مرگ خامنه‌ای
سوم - شورش‌های داخلی و ناآرامی‌های اجتماعی
چهارم - پیش بینی در گستردگی عدم شرکت مردم - حتا خودی ها - در انتخابات
پنجم - بالا گرفتن درگیری‌های لفظی و فیزیکی مابین گروه‌های سیاسی، منجر به افشاگری‌های بیش از پیش از کثافتکاری‌های هر گروه
ششم - برکناری دولت احمدی نژاد و استقرار یک حکومت نظامی تمام عیار رسمی

در چنین شرایطی، ضرورت دارد، خردمندان و اندیشمندان در راس جنبش، این احتمال را به عنوان یکی از حالت‌هایی که ممکنست پیش آید در نظر گرفته و استراتژی و تاکتیک‌های لازم را برای حرکت های آتی جنبش، در شرایط غیر مترقبه، از پیش طراحی کنند: ملت تحت هیچ شرایطی  نباید آچمز شود

Tuesday, January 3, 2012

سپاه آماده سرکوب: بهانه امنیت انتخابات یا ترس از آسیمه‌سر شدن مردم از آشفته‌گی اقتصادی


حرف‌های فرمانده سپاه پاسداران مبنی بر "تلاش های دشمن قطعا احیای آشوب ها و اعتراضات اجتماعی با دستاویز قرار دادن انتخابات مجلس است. اخبار و اطلاعاتی که ما داریم نشان می دهد از مدت ها قبل آنها برای این کار نقشه کشیده و طرح هایی نیز آماده کرده اند." تا حدی مشکوک می‌زند. می‌خواهند به حکومت نظامی رسمیت ببخشند، اما آنرا دارند به روش قُرُم  قُرُم کردن به خورد فضای رسانه‌ای کشور می‌دهند. دستگاه امنیتی - نظامی رژیم، به‌خوبی دریافته است که در کنار نارضایتی‌های اجتماعی و سیاسی سال‌های اخیر، نکته‌ای که ممکنست سقوط رژیم را تسهیل کند، اوضاع بدِ اقتصادی‌ست که با توجه به ضعف مدیریتی از یک‌سو و تحریم‌های بین‌المللی از دیگر سو، هر روز بیش از پیش شرایط را بر مردم زیر خط فقر تنگ‌تر می‌نماید. مردم از آشفتگی‌های اقتصادی، از جمله بیکاری، گرانی، بی‌ارزش شدن ریال، گرفتاری‌های شب عید، عدم دریافت حقوق معوقه و یارانه‌های وعده داده شده و بی‌ثباتی در همه‌ی امور، چنان به ستوه آمده‌اند و آسیمه‌سر شده‌اند که هر آن احتمال شورش‌های ناشی از رنجِ تنگدستی، پیش‌بینی می‌شود. رژیم دارد از هم اکنون در بوق تبلیغات می‌دمد که خارجی‌ها برنامه‌هایی برای ناامن کردن انتخابات دارند، اما به گمان من واقعیتِ قضیه چیزِ دیگری‌ست و به‌نظر می‌رسد آنها در اندیشه‌ی اجرای طرحی پیش‌گیرانه هستند برای اعتراضات اقتصادی که طی آن سرکوب مردمی که روز بروز دارند فقیرتر می‌شوند، در دستور کار قرار گرفته است، اما با بهانه‌ی منتسب کردن این دسته از اعتراضات که در اثر بی‌خردی و بی‌بصیرتی حاکمان، به چپاول ثروت انجامیده است، به مسائل امنیتی

اما نه تنها بعید نمی‌نماید که بسیار محتمل است مردم بستوه آمده از وضعیت و شرایط حاکم بر اوضاع نابسامان کشور - که ظاهرا رژیم، دیگر هیچ کنترلی بر آن ندارد - در روزهای نزدیک به انتخابات و پس از آن، دل‌خون از ظلمی که طی دو سال ونیم گذشته بر آنها رفته است، بگونه‌ای قصدِ نشان دادنِ قهر از انتخابات و نارضایتی خود را از حکومت، با تحریم فعال انتخابات، داشته باشند: اعتراضات اقتصادی با چاشنی سیاسی و اجتماعی یا برعکس

آنچه که مسلم است، دلیل اعتراضات هر چه که باشد، دو ماهه‌ی پایانی سال، را آبستن حوادثی خواهد کرد که می‌تواند به یک انفجار عظیم اجتماعیِ غیر قابل کنترل بینجامد و کار را بر حکومتیان دشوار نماید. خدا را چه دیده‌اید ممکنست زمان آن رسیده باشد که کار یکسره و ریشه خودکامه‌گی سوزانده شود. چشم‌های‌مان را باید خوب باز نگه‌داریم، که فرصتی مغتنم خواهد بود برای ضربه نهایی به حریفِ ناسور گشته

Monday, January 2, 2012

محصول کار کوتوله‌ها، همه چیز رو به بالا: نرخ ارز، بیکاری، اعتیاد، حبس، اختلاس، شکنجه، اعدام، خالی‌بندی و موشک



اداره‌ی کشور توسط کوتوله‌ها کار کشور، به اینجایی که هستیم رسانده است و هر آنچه زشت و پیامد نابخردی‌هاست، رو به فزونی دارد. مثال‌های بسیار روشن به شرح زیر است

از نظر اقتصادی
دلار رو به ۲۰۰۰ تومان می‌رود
بیکاری بیداد می‌کند
کارخانه‌ها و مراکز تولیدی یکی پس از دیگری بسته می‌شود
تنگدستی و فقر کمر مردم را می‌شکند
افزایش اختلاس و دزدی
نفت و ثروت ملت به ثمن بخس به حراج گذاشته شده است
تهدید به سرک کشیدن به حساب‌های بانکی افراد

از نظر سیاست داخلی
تحرک سیاسی به بن‌بست کامل رسیده است
رهبران جامعه در حبس هستند
روزنامه‌نگاران در زندان و تبعید بسر می‌برند
وکلا تهدید و در بند
دانشجویان از تحصیل محروم و شکنجه می‌شوند
امنیتی کردن فضای زندگی خصوصی و اجتماعی مردم
جرم شناخته شدن تحریم و اعتراض به انتخابات
فشار به خانواده زندانیان سیاسی و دستگیری
جلوگیری از دستگیری متهمان درجه اول در حکومت


از نظر سیاست خارجی
درخواست ملتمسانه مذاکره پیرامون مسائل هسته‌ای
تهدید به بستن تنگه هرمز و موشک‌پرانی در خلیج فارس
حمله به سفارتخانه انگلستان و قطع رابطه سیاسی
کمک به دیکتاتورها جهت سرکوب مردمان‌شان 

از نظر فرهنگی
افزایش مصرف مواد مخدر
افزایش فحشا و کاهش سن تن فروشی
تهمت فاحشه‌گری به فضای فرهنگی سینما و اقدام به انحلال خانه سینما
حمله به مراکز فرهنگی و جلوگیری از برگزاری تئاتر و کنسرت موسیقی
ندادن مجوز انتشار کتاب به نویسندگان سرشناس و مردمی
بستن روزنامه‌ها و نشریات مستقل از حکومت‌
***
باید از فرصت‌هایی که پیش روی داریم از جمله تحریم فعال انتخابات، کمال استفاده را نمود و هزینه های حکومت را در پیشبرد اهداف سیاه‌شان بالا برد، تا کوتوله‌ها صحنه را واگذارند