Monday, March 26, 2012

تبعیض، در تعیین ارزش جان انسان‌ها


خیلی کوتاه و بدون مقدمه لطفا به آمار زیر توجه کنید

پرداخت غرامت به هر قربانی افغانی که چندی پیش در نیمه شب توسط سرباز آمریکایی به قتل رسیدند: ۴۶ هزار دلار
پرداخت غرامت به هر قربانی ایرانی در حادثه اصابت موشک آمریکایی به هواپیمای مسافربری ایر باس متعلق به شرکت ایران ایر به شماره ۶۵۵ در سال ۱۳۶۷و سقوط هواپیما در خلیج فارس: بین ۱۵۰ هزار تا ۳۰۰ هزار دلار
پرداخت غرامت به قربانیان پرواز ۱۰۳ شرکت هواپیمایی پان آمریکن، که در سال ۱۹۸۸ در منطقه لاکربی در جنوب اسکاتلند سقوط کرد و بعدها لیبی رسما مسولیت بمب گذاری در آن را پذیرفت، به هر نفر: ۱۰ میلیون دلار

چه دنیای شگفت‌آوری است: تبعیض، در تعیین ارزش جان انسان‌ها تا چه میزان؟

***
منبع آمار: برنامه ۶۰ دقیقه بی بی سی فارسی یکشنبه ۲۵ مارس ۲۰۱۲ در دقیقه ۲۳ 

فشار به سینماگران: وزارت ارشادِ بی عُرضه


اکران دوفیلم "خصوصی" و "گشت ارشاد" لغو شد
وزارت ارشاد مجوزهای صادره توسط خود را برای اکران فیلم‌ها، تحت فشارِ گروه‌های فشار، نادیده می گیرد و اکران فیلم‌ها را متوقف یا لغو می‌کند. این وزارتخانه هم خود را مَچَل کرده است و هم تولیدکنندگان فیلم را که سرمایه‌شان به همین راحتی به باد می‌رود. تجربه نشان داده است که مردم اما در این میانه سرانجام فیلم‌ها را از راه‌های مختلف خواهند دید و همین نشانه‌ی خندیده شدن به ریش گروه‌های فشار و امامان جمعه است و گویای بی‌عُرضگی نماینده فرهنگی دولت یعنی وزارت ارشاد! تنها نکته ای که می‌ماند اینست که اگر دولت عُرضه‌ی دفاع از تصمیمات و مجوزهای صادره‌ی خود را ندارد، حداقل به این بی‌عُرضگی اعتراف کند و مسولیت جلوگیری از اکران فیلم‌ها را به گردن دیگران از جمله شورای اکران نیندازد

Saturday, March 17, 2012

عیدی رژیم به ملت ایران: سعید مرتضوی را سرانجام قالب کردند

 عکس تزئینی: بوسه‌های مرتضوی بر گونه‌های احمدی‌نژاد

 در خبرها آمده است که سرانجام سعید مرتضوی رسما به عنوان مدیرعامل جدید صندوق تأمین اجتماعی کشور معرفی شد


باید تبریک گفت به چنین بصیرتی! سعید مرتضوی با کدام پیشینه‌ی مدیریتی به چنین سمتی منصوب شد؟ قحط‌‌الرجال که شاخ و دم ندارد! آیا او از رجال خوشنام است؟ آیا تجربیات گرانبهایی در زمینه تامین اجتماعی دارد؟ او هر چه که کرده برخلاف هم تامین و هم اجتماع بوده است! شاید هم یک بازی امنیتی - اطلاعاتی‌ست: دارند او را بر چنین مسندی می‌نشانند، تا سپس‌تر برای وجیه‌المله کردن چهره‌ی منفوری او را قربانی کنند. بدین معنی که آن شخص متنفذ به چنین انتصابی اعتراض کند و در پی آن مرتضوی را کله‌پا کنند، و چنین برخوردی را بگذارند به حساب کارنامه مثبت و بازگرداندن اعتبار برای شخص معترض که ممکنست اعتبارش طی زمان از دست رفته باشد! از زاویه دیگر می‌توان چنین گمانه زنی کرد که دارند افکار مردم را از موضوع مهم‌تری منحرف می‌کنند! باید منتظر بود و دید چه پیش خواهد آمد

آنچه که مسلم است، آشکار شده که سعید مرتضوی یکی از آمران مهم بگیر و ببندها چه قبل از انتخابات و چه بعد از انتخابات بوده است و از متهمان درجه نخست شکنجه، تجاوز، و قتل‌های مربوط به وقایع پس از انتخابات ۸۸ است! احمدی نژاد با این عمل دارد به مردم و حتا به بخشی از حاکمان رژیم دهان‌کجی می‌کند

باری، رژیم در هنگامه فرا رسیدن نوروز ۱۳۹۱، عیدی بزرگی به ملت ایران اهدا کرد: سعید مرتضوی را سرانجام قالب کردند، از قضا چنین انتصاباتی نه تنها بد نیست که گویای بی‌توجهی به خواست ملت و نشانگر بی‌اهمیت بودن خون شهدای راه آزادی‌ است در نزد حاکمان رژیم جمهوری اسلامی

Friday, March 16, 2012

افشای اسناد قتل‌های زنجیره‌ای و قتل احمد خمینی: درگیری گروه‌های مافیایی قدرت و بوی خون؟


برای نخستین بار است که سندی گویا و غیر قابل انکار از اعترافات سعید امامی با دست خط خودش برملا می‌شود (حداقل برای من)! اینکه قبلا روشن شده بود چه کسانی پشت ماجرا بوده‌اند، به تفصیل، هم منتشر شده بود و هم بهای آنرا کسانی پرداخته بودند از جمله عمادالدین باقی، اکبر گنجی و ناصر زرافشان وکیل تعدادی از قربانیان قتل‌های زنجیره‌ای و شاید دیگرانی که ما بی خبر مانده‌ایم از آنها! اما سوالاتی در ذهن بوجود می‌آید. مثلا آیا عدم افشای این برگ از پرونده سعید امامی تا این لحظه، شاید به‌دلیل سهم‌خواهی گروهی از متصدیان پیشین یا فعلی امور کشور بوده که عدم حصول توافقات، کار را به اینجا کشانده است، آیا برملا شدن آن در شرایط فعلی نمی‌تواند بحث‌انگیز و شک برانگیز باشد؟ چه اتفاقی افتاده است که این یک برگ رو شده است؟ سه سناریو بسیار محتمل است

اول - این برگ از پرونده و شاید برگ‌های دیگری از همین پرونده یا پرونده‌های مهم‌تردیگر، در مقطعی که احمدی‌نژاد و یاران‌اش به تاریک‌خانه وزارت اطلاعات سر برکشیدند، به دست آنان افتاد و همین موضوع باعث شد تا ماجرای ابقای وزیر اطلاعات برکنار شده‌ از سوی احمدی‌نژاد، توسط خامنه‌ای و خانه‌نشینی ۱۱ روزه احمدی‌نژاد پیش آید. می‌توان چنین گمانه‌زنی کرد که همین اسناد در چند نوبت، به‌عنوان برگ برنده در دستان احمدی‌نژاد، سبب گردید علی خامنه‌ای در مسایل کشور - در دوره دوم ریاست جمهوری احمدی‌نژاد - در برابر او کوتاه بیاید و یا از او جانبداری کند، اما از آنجا که محمود احمدی‌نژاد را در لای منگنه قرار داده‌اند، او دارد این دسته از اسناد را از پرده برون می‌اندازد، و آن‌ها را به مثابه تهدیدی جدید برای بیت رهبری، مطرح می‌کند

دوم - این دسته از اسناد در دستان اصلاح‌طلبان و در جای امنی وجود داشته و دارد، که با توجه به شرایطی که برای اکثر آنان در وقایع پس از انتخابات، پیش آمده و هیچ نشان و تضمینی نیز از سوی حکومت پدیدار نشده است  برای خلاصی آنها (حتا شرکت محمد خاتمی در انتخابات ۱۲ اسفند، نتوانسته به شکسته شدن بن‌بست موجود کمک کند) بنابراین شیوه‌های دیگری دارد مورد آزمایش قرار می‌گیرد تا شاید بتوانند در مسیر برون‌رفت اطلاح‌طلبان از مخمصه‌ی موجود، یاری‌رسان باشد

سه - کسانی در وزارت اطلاعات با نیروهای اوپوزیسیون در ارتباط بوده یا هستند و در سر بزنگاه، اسنادی را که در بردارنده‌ی اطلاعات مهمی از کثافت‌کاری‌های حاکمان رژیم بوده، را به خارج منتقل کرده‌اند، که در این‌صورت استمرار افشای آن می‌تواند طرح دعوی علیه حاکمان رژیم جمهوری اسلامی را در دادگاه های بین‌المللی، جدی تر از گذشته در دستور کار مخالفان رژیم در خارج از کشور قرار دهد
***
آنچه که مسلم است، این سند گویای آلودگی دستان اعضای بیت رهبری در قتل‌های زنجیره‌ای و قتل احمد خمینی با سند و مدرک قابل طرح در دادگاه، می باشد! اما در دو سناریوی نخست، می‌توان این انتظار را داشت که این رشته سر دراز داشته باشد، اگر خامنه‌ای و همدستان‌اش به راهی که باید، برنگردند. نکته برجسته‌تر اما اتفاقات غیرمترقبه‌ی گریزناپذیری‌ست که می‌تواند در راه باشد و از آن بوی خون را نیز می‌توان از هم‌اینک استشمام کرد: تبهکارانِ گروه‌های مافیایی قدرت در درون کشور به جان هم خواهند افتاد

Wednesday, March 14, 2012

بازی داوود رشیدی در نقش یک پاچه‌خارِ تمام عیار: بزک رژیم در انظار بین‌المللی


 در خبرها آمده بود: داوود رشیدی بازیگر و کارگردان معروف ایرانی امروز در اجلاس مقر اروپایی سازمان ملل برای دفاع از وضع حقوق بشر در جمهوری اسلامی ایران حاضر شده بود

اگر علیرضا افتخاری با پشتیبانی از احمدی‌نژاد در انتخابات ۸۸ و سپس اصرار در نبود تقلب در انتخابات و پس از آن رها شدن در آغوش رییس جمهور منتصب خامنه‌ای و بوسه گذاری بر گونه های احمدی‌نژاد، از چشم مردم افتاد اما سپس‌تر هر‌چه تلاش کرد که حمایت خود را از حکومت توجیه کند، راه به جایی نبرد و همچنان تصویری به عنوان پاچه‌خار از خود در اذهان عمومی بر جای گذارد

داوود رشیدی اما پا از گلیم‌اش فراتر گذاشت و با همدستی مقامات وزارت اطلاعات، برای توجیه کشتار و شکنجه و تجاوز و حبس آزادیخواهان این مرز و بوم، توسط رژیم جمهوری اسلامی، به عرصه جهانی گام نهاده و در فیلم‌نامه‌ی از پیش نوشته شده‌ی رژیم تلاش کرد که با بزک کردن چهره خونخوار رژیم در انظار بین‌المللی، آمران و عاملان جنایت‌های بیشمار رژیم را مورد تبرئه قرار دهد

آقای داوود رشیدی! ای‌کاش به آبرویی که هنرمندانی مانند اصغر فرهادی، جعفر پناهی، فاطمه معتمد آریا، عزت‌الله انتظامی، بهمن فرمان‌آرا، رخشان بنی‌اعتماد ... برای ملت ایران کسب کرده‌اند، لَختی می‌اندیشیدید، اما افسوس که حمایت و پشتیبانی شما از رژیم جمهوری اسلامی، برای این نگارنده این باور را استوار می‌کند که خود را خیلی ارزان فروختید و در ازای آن، حیثیت و آبروی خود واگذاشتید! آیا روی آن دارید که با مردم ستمدیده، حبس‌کشیده و داغدار، رو در رو شوید؟

آقای داوود رشیدی! چه توجیهی برای این عمل‌تان دارید و چگونه می‌خواهید آنرا ماستمالی کنید؟ رژیم جمهوری اسلامی به ظاهر در هر کاری اگر موفق نبوده، در پاچه‌خارسازی انسان‌های سست باور، موفقیت‌هایی کسب کرده است. دست مریزاد آقای رشیدی، ملت به رغم پیشینه‌ی هنری شما، این صحنه مهم از فیلم زندگی‌تان - که دست در دست رژیم گذاشتید - را هرگز فراموش نخواهد کرد  

Monday, March 12, 2012

جام‌های زهری که به سلامتی رهبر نوشیده شد: تغییرِ رژیم، بدون "تغییر رژیم"؟


 محمد خاتمی در نشست با اعضا و ادوار انجمن اسلامی دانشجويان دانشگاه تهران و دانشگاه علوم پزشكی تهران می‌گوید: "نظام به قيمت گرانی بدست آمده است هم به‌لحاظ اعتقادی و هم به لحاظ عملی نمی شود و نبايد از آن دست برداشت اصل نظام حاصل انقلاب بزرگی است و پشتوانه مردمی هم دارد" (به نقل از روزآنلاین). از وی باید پرسید، چرا باید برای نگهداشت چیزی که فاسد است و عامل قتل و غارت مردم، هزینه‌ای هنگفت پرداخت؟ آیا فقط به این دلیل که چون گران به دست آمده، حتا در شرایطی که خود می‌دانیم آن چیز گرانِ بدست آمده، به یک جنس بنجلِ مزاحم تبدیل شده است، باید برای ادامه برقراری آن تلاش کرد و خون این مردم را در شیشه کرد؟

داریم خودمان را گول می‌زنیم. شتر سواری دولا دولا نمیشه! آقای خاتمی باید پاسخ دهد که به چه چیز این نظام باید دلخوش بود؟
آیا از وضعیت معیشتی مردم راضی هستید؟
آیا وضعیت اجتماعی که بر ملت حاکم است، را می پسندید؟
آیا از فضای دموکراتیک حاکم بر جو سیاسی کشور انتظارات شما برآورده شده است؟
آیا از آنچه بر فرهنگ و هنر جامعه می‌گذرد، دلخوش هستید؟
آیا مدیریت حاکم بر کشور، قادر به حفظ منافع ملی‌مان است؟
آیا حفظ تمامیت ارضی، وحدت ملی و حاکمیت ملی، در دستور کار رهبریت کشور قرار دارد؟
آیا کسی پاسخگوی رفتار و اعمالش در برابر ستمی که به ملت می‌رود است؟
آیا ظالمان متجاوز به حقوق اولیه تک تک آحاد ملت به سزای اعمالشان می‌رسند؟
آیا چپاول این ملت، بدین شکل که در دوران حکومت جمهوری اسلامی به‌وقوع پیوسته، سابقه‌ی تاریخی دارد؟
آیا نظام ولایت فقیه برای مُلک و ملت ایران سودمند بوده است؟
آیا این رژیم چه توجیهی برای قتل، شکنجه و تجاوز مردم معترض و بی گناه، زندان و تبعید سیاستمداران و آزادیخواهان و حصر نامزدهای انتخاباتی دارد؟
آیا به‌راستی شایستگی این ملت این بوده، که هست؟
***
با رفتاری که طی سه سال اخیر از محمد خاتمی سر زده است، او تصویر یک سیاستمدار غیر قابل اعتماد و غیر قابل اتکا را از خود نمایانده است! به گمان من، این خاتمی، حتا با خود صادق نیست و به خود نیز دارد دروغ می‌گوید! این خاتمی، دارد به سهم‌خواهی از حکومت می‌‌اندیشد! این خاتمی، دلش برای حکومت‌ کردن تنگ شده است! این خاتمی، به ملت و کشور نمی‌اندیشد! این خاتمی، در فکر آن است که چگونه می‌تواند خود را سوار اتوبوس زِهوار دررفته‌ی قدرت کند

 آقای محمد خاتمی! آیا در چهارچوب باورهای شما، تغییر رژیم، مورد نظر جنبش ملت نیست؟ آیا ملت، نظام ولایت فقیه را دوست دارد و راضی‌ است با بزک کردن آن، فرمانروایی ولی‌فقیه را بر سرنوشت خود همچنان پذیرا باشد؟

آقای محمد خاتمی! با توجه به اخباری که منتشر شده، اگر مسجل شود که چهره‌های شاخص روحانیون مبارز نیز در انتخابات شرکت کرده‌اند، این‌طور به نظر می‌رسد که شما و یاران شما بطور دسته جمعی در یک "جام زهر پارتی"، جام‌های خود را زودتر از رهبر معظم‌، اما به سلامتی او نوشیده‌اید: آری تغییرِ رژیم بدون "تغییر رژیم" زهی خیال باطل
***
این نوشته را دو روز پس از انتخابات ۱۲ اسفند قلمی کردم و قصد انتشارش را نداشتم، اما با فرمایشات آقای محمد خاتمی در جمع دانشجویان، تاب از کف دادم و با اندک تغییراتی، آنرا بازنویسی و در وبلاگم منتشرش کردم   

Thursday, March 8, 2012

اداره‌ی کشور در چنبره‌ی «هزار‌فامیلِ» تازه به دوران رسیده، بی‌سواد، با جیب‌های گشاد


مثلی است معروف که می گوید: "گه کم بود، سِنده هم از تاق افتاد". اینطور به نظر می‌رسد که پست‌های دولتی بلند مرتبه دارای چنان جذابیتی هستند که با ورود یک نفر از یک خانواده به اتوبوس سیاسی کشور، سایر اعضای خانواده نیز راغب می‌شوند از نفر اول خانواده تبعیت کرده و در شکل‌گیری باند سیاسی-خانوادگی سهیم شوند. مثال‌های بسیاری از بعد از انقلاب وجود دارد که باندهای خانوادگی پست‌های مهم را در چنبره خود به تسخیر در آورده‌اند. از جمله معروفترین شان عسگراولادی‌ها، لاریجانی‌ها و اینک نیز خانواده دانشجو را می توان برشمرد

این ساختار براساس شایسته‌سالاری بنا نمی‌شود و دقیقا بدبختی‌هایی که بر سر این ملت آمده و ما را به این نقطه‌ای که هستیم رسانده، ناشی از فامیل سالاری و نبود بینش، تجربه و دانش لازم برای کشورداری‌ست

این نوع رفتار سیاسی سبب شکل‌گیری رانت و رانت‌خواری می‌شود و راه را باز می‌کند تا افراد سببی فامیل که قدرت تشخیص وابستگی‌شان به یک خانواده مشهور سیاسی چندان آسان هم نمی‌باشد، نیز راه به پست‌هایی برای از ما بهتران می‌یابند. در گذشته  به چنین ساختاری هزار فامیل می‌گفتند و دقیقا این ساختار سالهاست که در حکومت بعد از انقلاب به مراتب شدیدتر و بیشتر از قبل از انقلاب قابل مشاهده است

شوربختانه چون تمامی حاکمان و تصمیم‌گیران ریز و درشتِ کشور مبتلا‌به چنین ناهنجاری سیاسی، اجتماعی و تشکیلاتی هستند لذا گوش کسی هم بدهکار نیست و از آنجا که این تازه به‌دوران رسیدگان، ولع و اشتهای فراوانی برای ثروتمند شدن نیز دارند، تلاش‌شان اینست که راه صد ساله را یک‌شبه طی کنند و از سوی دیگر چون این احتمال نزدیک به یقین است که دوره این حکومت بزودی به‌پایان رسد، و «خودی»ها نیز این می‌دانند، بنابراین به باور من ثروت این ملت در ابعاد و اندازه‌های مختلف و در ارکان گوناگون سازمانی - حکومتی، همه روزه مورد چپاول است و خاک مملکت به توبره بسته شده: صدای گُنده‌هایش فقط گاهی به سبب دعوا بر سرِ افزون‌خواهی شنیده می‌شود 

Tuesday, March 6, 2012

عدالتخانه در دوران سیاه ۲۳ ساله حکومت علی خامنه‌ای

طرح از مانا نیستانی


متهمان اصلی پرونده‌های ستم به مردم که هم آمران را در بر می‌گیرد و هم عاملان - از رهبر و اعضای بیت رهبری گرفته تا بعضی از مراجع تقلید و سرداران سپاه و نمایندگان رهبر در روزنامه‌ها تا قاضی‌های جورواجور و فرماندهان نیروهای انتظامی و نمایندگان مجلس و ایادی وزارت اطلاعات - دارند راست راست می‌گردند، پست و مقام می‌گیرند و هنوز هم در صف نخست سرکوب و چپاولگری ملت قرار دارند، به‌راستی چرا به سزای اعمال خود نرسیدند آنها؟ چه صلاحدیدی در پشت این همه ماجرا قرار داشته که کسی را یارای رسیدگی درست و به حق به این پرونده ها نبوده است. دوران ۲۳ ساله حکومت علی خامنه‌ای را می‌توان از سیاه ترین دوران تاریخ معاصر پنداشت که ظلم و ستم فراوان به ملت روا داشته شده است. به یقین بسیاری از جورها برملا نشده است، اما همینقدر کافیست تا بتوان دادگاه ملت را برپا داشت و مهره‌های اصلی‌ را به محاکمه کشید
 
 پرونده‌هایی که هیچگاه به نتیجه نرسید

یک - پرونده قتل‌های زنجیره‌ای و قتل سعیدی سیرجانی
دو - پرونده حمله به کوی دانشگاه در سال ۱۳۷۶
 سه - پرونده قتل زهرا کاظمی و قتل زهرا بنی یعقوب
چهار - پرونده شکنجه و قتل در بازداشتگاه کهریزک
پنج - پرونده حمله به کوی دانشگاه در سال ۱۳۸۸
شش - پرونده اختلاس خیابان فاطمی
هفت - پرونده کشتار مردم در سطح شهرها و در رد شدن خودرو نیروی انتظامی از رو ی مردم در خیابان‌ها پس از انتخابات ۸۸
هشت - پرونده قتل هاله سحابی و رضا هدی صابر
نه - پرونده اختلاس ۳۰۰۰ میلیاردی
ده - پرونده قتل ژاله صانع و محمد مختاری
یازده - پرونده قتل علی موسوی خواهرزاده میرحسین موسوی
دوازده - پرونده قتل دو پزشک کهریزک دکتر رامین پوراندرجانی و دکتر عبدالرضا سودبخش
سیزده - پرونده سردار زارعی فرمانده نیروی انتظامی تهران بزرگ به اتهام فساد اخلاقی
چهارده - پرونده فروش سوالات کنکور و دانشنامه‌های قلابی دکترای مسولان رده بالای کشور 

پرونده‌هایی که به زیان آزادیخواهان به نتیجه رسید

یک - پرونده وکلای زندانی از جمله نسرین ستوده و عبدالفتاح سلطانی
دو - پرونده روزنامه‌نگاران زندانی از جمله احمد زیدآبادی، عیسی سحرخیز، نازنین خسروانی، حسن فتحی
 سه - پرونده دانشجویان مبارز از جمله مجید توکلی و کوهیار گودرزی
چهار - پرونده دراویش گنابادی
پنج - پرونده نوکیشان مسیحی، کشیشان و بهائیان دستگیر شده
شش - پرونده وبلاگ‌نویسان از جمله حسین درخشان
هفت - پرونده فعالان سایبری از جمله سعید ملک پور
هشت - پرونده فعالان سیاسی از جمله مهدی خزعلی، عبدالله مومنی، مصطفا تاجزاده
نه - پرونده کمپین یک میلیون امضا و فعالان حقوق زنان از جمله خدیجه مقدم و بهاره هدایت
ده - پرونده منتقدان اقتصادی از جمله فریبرز رییس‌دانا و سعید لیلاز
یازده - پرونده مدافعان حقوق بشر از جمله نرگس محمدی و محمد سیف زاده
***
 به غیر از پرونده های سیاه دوران ده ساله اول انقلاب در زمان خمینی که نوشتار دیگری را می‌طلبد، در همین دوران ۲۳ ساله خامنه‌ای، بی‌شک پرونده‌های دیگری نیز باید باشد که از خاطر این نگارنده زدوده شده است، که امیدوارم با یاری دوستان بتوان به لیست مربوطه افزود

Sunday, March 4, 2012

یک گام تا تثبیت خودکامگی: نامگذاری تشکیلات اداری، منطبق با وظایف


با توجه به استمرار دیکتاتوری تمام عیار و تسلط علی خامنه‌ای و همدستان بر تمامی ارکان کشور، تنها گام پایانی تثبیت خودکامگی، حفظ ظاهر آن است که در این روند برای رفع هرگونه سوتفاهم از سوی مردم و جلوگیری از هر نوع بهره‌برداری دشمنان و سواستفاده رسانه‌های بیگانه از مفاهیم موجودِ سازمان‌های دولتی و حکومتی، ضرورت دارد تشکیلات کشوری، منطبق با شرح واقعی وظایف آنها نامگذاری شود

 مجلس خبرگان رهبری ---- مجلس پاچه‌خواران رهبری
مجلس شورای اسلامی ---- مجلس منتصبان رهبری و تصویب احکام حکومتی
مجمع تشخیص مصلحت نظام ---- مجلس تشخیص مصلحت رهبری
شورای نگهبان قانون اساسی ---- شورای نگهبان از رهبری
رییس قوه مجریه ---- رییس اجرایی اطاعت از رهبری
شورای عالی انقلاب فرهنگی ---- شورای عالی انقلاب ضد فرهنگی
وزارت دادگستری ---- وزارت بیداد گستری
شورای پول و اعتبار ---- شورای بی‌پولی و بی‌اعتباری
شورای عالی اطلاع‌رسانی ---- شورای عالی سانسور
شورای عالی انفورماتیک ---- شورای عالی جنگ سایبری
سپاه پاسداران انقلاب اسلامی ---- سپاه پاسداران علی خامنه‌ای
شورای امنیت ملی کشور ---- شورای امنیت بیت رهبری
ستاد حقوق بشر قوه قضاییه ---- ستاد حقوق ضد بشر قوه قضاییه
ستاد انتخابات کشور ---- ستاد انتصابات و تقلبات کشور
بنیاد مستضعفان انقلاب اسلامی ---- بنیاد مستکبران انقلاب اسلامی
مرکز جذب هیات علمی دانشگاه‌ها ---- مرکز دفع نخبگان کشور
کمیسیون حقوق بشر اسلامی ---- کمیسیون حقوق ضد بشر
شورای عالی برنامه ریزی ---- شورای عالی باری به هر جهت
سازمان انرژی هسته‌ای ---- سازمان بمب‌هسته ای
وزارت دفاع و پشتیبانی نیروهای مسلح ---- وزارت دفاع و پشتیبانی از رهبری
هیات نظارت بر قانون اساسی ---- هیات جلوگیری از نظارت بر قانون اساسی
مرکز آمار ایران ---- مرکز آمارسازی ایران
شورای نظارت بر صدا و سیما ---- شورای اجرای منویات رهبری در صدا و سیما
 ***
می‌توان این لیست را ادامه داد

Friday, March 2, 2012

رایی بی‌ثمر: خاتمی همه را شگفت‌زده کرد، اما مردم انتخابات را همه جانبه تحریم کردند


جمشید برزگر، تحلیلگر امور ایران در بی‌بی‌سی می گوید: "به نظر می رسد که شرکت محمد خاتمی به عنوان یکی از شاخص ترین چهره های اصلاح طلب در انتخابات، او و اصلاح طلبان هوادارش را در موقعیتی بسیار دشوار قرار خواهد داد، بی آنکه احتمال گشوده شدن فضای عمل آنان در چارچوب های کنونی حاکمیت افزایش پیدا کرده باشد" - به نقل از سایت بی بی سی فارسی
***
اگر خاتمی در رای گیری شرکت کرده باشد، تحلیل جمشید برزگر کاملا درست است. بی‌آنکه هیچ یک از شرایط اصلاح‌طلبان به ویژه محمد خاتمی، مورد پذیرش حاکمان رژیم قرار گرفته باشد، این رای دادن هیچ کمکی به آنها در بازگشت به صحنه سیاسی کشور نخواهد کرد به‌ویژه آنجا که بسیاری از مردم در پی رویدادهای پس از انتخابات ۸۸ از گروه خاتمی انتظار چنین عملی را نداشتند و بدین ترتیب جایگاه‌اش در میان آن‌دسته از مخالفان رژیم که هنوز برای خاتمی احترامی قائل بودند، تضعیف کرد. وضعیت اکبر هاشمی رفسنجانی اما کاملا متفاوت است. اگر چه در جریان جایگزینی ریاست دانشگاه آزاد اسلامی، هاشمی مورد بی‌مهری خامنه‌ای قرار گرفت اما او در حال حاضر در پست ومقامی مستقر است که به‌نظرش می‌رسد نگهداشت آن پست همچنان می‌تواند قدرتش را در تاثیر‌گزاری بر تصمیم‌های مهم سیاسی کشور حفظ کند لذا با این نکته شاید بتوان حضورش را توجیه کرد. محمد خاتمی اما چیزی نداشت که از دست بدهد و شرکتش در رای‌گیری بعید است که چیزی برای او به ارمغان بیاورد، لذا با توجه به حبس خانگی موسوی و کروبی و در بند بودن بسیاری از یاران خاتمی، او همه را شگفت زده کرد! اما آنچه که مسلم و برجسته خود را به رخ کشیده است خبرهایی است که نشان از تحریم همه جانبه‌ی مردم دارد و همین امید تازه‌ای در دل‌هایمان کاشت: پیروزی نهایی از آنِ ملت است