Thursday, September 27, 2012

برقراری رابطه با آمریکا، با پسِ گردنی


با این رژیم جمهوری اسلامی باید با پسِ گردنی برخورد کرد! کار را به ورشکستگی مملکت کشانده‌اند و حالا به گ... خوردن افتاده‌اند! این همه فرصت سوزی فقط و فقط از یک سیستم پوسیده‌ی قرون وسطایی که مدیریتی نادان آنرا رهبری می‌کند، برمی‌آید و بس! آیا سالیان دور همین هاشمی رفسنجانی که امروز جزو لیست "بد"ها قرار گرفته است و بعضی از نزدیکان او که دستی هم بر قلم داشتند، آیا شرایط آبرومندانه‌ای را برای برقراری این رابطه پیشنهاد نکرده بودند؟ مگر در زمان ریاست جمهوری محمد خاتمی، بیل کلینتون رییس جمهور آمریکا موقعیتی فراهم نکرد تا یخ‌های رابطه‌ ذوب شود؟ آیا چون در آنزمان آقای خاتمی رییس جمهور بود، برقراری چنین رابطه‌ای کفر بود و گفتگو از آن از مصادیق ارتداد؟ آیا از میرحسین موسوی هم به همین دلیل ترسیدید که این رابطه - که ضرورت‌اش را سالیان است احساس کرده‌اید - در زمان ریاست جمهوری او و به نام او رخ دهد و تصور کردید، تاج چنین موفقیتی بجای اینکه بر سر شما گذاشته شود، بر سر او خواهد رفت؟

حالا ماه دارد از زیر ابر بیرون می‌آید: آقای خامنه‌ای روی سخنم با شماست! همین داستان تهدید غرب و کشورهای منطقه از سوی نظامیانِ شما و لاف‌هایی که در چند روز اخیر از خود بروز داده‌اند، به گمان من پوششی‌ بوده است برای عقب نشینی قطعی شما از مواضع نابخردانه‌تان و جلوگیری از آبروریزی بیشتر. به ناگاه برملا می‌شود که هیات مذاکره کننده ایرانی بر سر مسائل اتمی، توقف غنی سازی را پیشنهاد داده است. رییس جمهور محبوب‌تان، به‌روشنی درخواست برقراری رابطه می‌کند از آمریکا در وسط نیویورک - چیزی که این نگارنده در پاراگراف پایانی نوشتار قبلی به صراحت پیش‌بینی کرده‌ام - و شما منتظر هستید تا ببینید آیا این کار می‌تواند به شکلی صورت پذیرد که آبروی‌تان به خطر نیفتد! بزودی دست حمایت را از پشت بشار اسد هم بر خواهید داشت، مجبورید وا بدهید: گور بابای منافع ملی، شما فقط آبروی شما به عنوان ولی‌ِِامر مسلمین جهان و تنها عظمای آن کشور نباید خدشه‌دار شود

چه شده است آقای خامنه‌ای که در بدر به‌دنبال برقراری رابطه هستی با آمریکای بد و خونخوار و جهانخوار و شیطان بزرگ؟ آیا همیشه باید زور بالاسرمان باشد تا تکالیفی که با توفیق اجباری و از سرِشانس و اقبال بر عهده‌مان گذاشته شده است را درست انجام دهیم! همگان فهمیده‌اند که مقصر تمام گرفتاری‌های امروزِ کشور و مردم شخصِ شما هستید و لاغیر. پس بهتر است دیگر خود را به مظلوم‌نمایی نزنید و در سخنرانی‌های‌تان نمایش مضحک دشنام به آمریکا را تکرار نکنید: اگرچه بسیار دیر شده است و برقراری چنین رابطه‌ای به بهتر شدن اوضاع کشور و مردم و بویژه استمرار رژیم جمهوری اسلامی، کمک موثری نخواهد کرد، اما شهامت داشته باشید و بپذیرید که طی بیست و چند سال گذشته خطاهای فراوانی مرتکب شده‌اید، که مردم تاوان آنرا پس داده‌اند و تا مدت‌ها نیز جبران خسارات وارد شده بر این مُلک و ملت ناممکن خواهد بود


Saturday, September 22, 2012

نیویورک، نیویورک - تقاضای ۱۶۰ ویزا برای همراهان احمدی‌نژاد: آبروی‌شان را باید بُرد

عکسی آرشیوی از حضور احمد‌ی‌نژاد در سازمان ملل در یکی از سفرهای پیشین

فقرا و تنگدستان بدانند که در شرایط اقتصاد ورشکسته ایران، رژیم جمهوری اسلامی از ایالات متحده آمریکا، تقاضای ۱۶۰ ویزا برای سفر احمدی‌نژاد به نیویورک کرده که ظاهرا «۱۴۰ فقره آن مورد موافقت قرار گرفته است»*. آیا هیچ دستگاهی در درون رژیم وجود دارد که نتایج سفرهای قبلی احمدی‌نژاد به نیویورک را بررسی کرده باشد؟ اینهمه آدم قرار است در آنجا چه کنند؟ آیا سراغ دارید حتا در شرایط شکوفایی اقتصادی و جیب پر پول، اینطور از ثروت یک ملت به تاراج برود؟

عزیمت احمدی نژاد به نیویورک به تنهایی هم هیچ توجیهی ندارد چه برسد به اعزام چنین سیاه لشکری که بخش عمده آن برای تفریح و گردش است که بار سفر بسته‌اند! خدا وکیلی احمدی‌نژاد چه حرف مهم و تاثیرگذاری طی این هفت ساله تصدی ریاست جمهوری داشته و چه بیانات تعیین کننده‌ای را در چنته دارد که می‌تواند در جهت بهبود وضعیت اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی و سیاسی مردم داخل کشور چه از زاویه داخلی و چه در پیوند با مسائل منطقه‌ای و بین‌المللی، تغییرات چشمگیری را به‌دنبال داشته باشد؟ تا آنجا که ذهن نگارنده یاری می‌کند احمدی‌نژاد همیشه در سازمان ملل، برای صندلی‌های خالی سخنرانی کرده و هیچ دستاوری برای ملت به ارمغان نیاورده به جز سوغات هاله نور که چندی نقل مجالس گردیده! جوک‌ها ساختند و لطیفه‌ها گفتند که باعث تفریح مردم شد برای مدتها و هنوز هم در گوشه و کنار اثرات آن لابلای کاریکاتورهای کارتونیست‌ها، قابل مشاهده است 

ریخت و پاش این دولت با پشتیبانی علی خامنه‌ای - که نوعی باج‌دهی در برابر تهدیدهای بی شمار احمدی‌نژاد بر علیه چپاول‌های دار و دسته بیت رهبری محسوب می‌شود - از سایر دولت‌های برآمده از حکومت جمهوری اسلامی، بیشتر و غیرقابل تصور بوده و از سوی دیگر راندمان و عملکرد آن به نسبت سایرین، خیلی منفی‌تر بوده است. همین دولت که با ژست و شعار طرفداری از قشر محروم به مردم تحمیل شد و رفتارهای عوام‌فریبانه و پوپولیستی از جمله سفرهای بی‌حاصل استانی از خود بروز داد در نخستین روزهای حیاتش قول معرفی دزدان دانه درشت‌ را داده بود و قرار بود نفت را به سفره مردم بیاورد، چنان توزرد از آب درآمد که، داستان‌های چپاول، اختلاس، دزدی، فامیل‌بازی، باج‌خواهی، باج‌دهی و ... خود این دولت، همراهان‌اش و وابستگان‌اش از یکسو و نابخردی‌های منجر به‌ سقوط کشور در ورطه قحطی و بدبخت کردن یک ملت از سوی دیگر، مثنوی هفت من کاغذ را می‌طلبد، که از اشاره به تک تک آنها از حوصله این نوشتار خارج است

    به باور این نگارنده، احمدی‌نژاد در لابلای سفرهایش - و حتا نامه‌هایی که سالها قبل به رهبران کشورهای قدرتمند می‌نگاشت - ماموریت دارد روزنه‌ای بیابد برای ذوب کردن یخ رابطه با آمریکا و به گمان من تعدد غیر منتظره سفرها نشان از تمایل شدید علی خامنه‌ای - بدون آبروریزی برای او - به برقراری چنین رابطه‌ای با دستان نوکر خود دارد : آیا این‌بار - که می‌تواند آخرین بار نیز باشد - حاصلی ببار خواهد آورد؟ از سوی دیگر ایرانیانی که در خارج از کشور بسر می‌برند و امکان حضور در نیویورک را دارند باید این فرصت را مغتنم شمرده و تلاش کنند تا با حضور چشمگیر و معترضانه خود در نیویورک نقش تاثیرگذاری در افشای نابکاری‌های رژیم جمهوری اسلامی ایفا نمایند، آری آبروی‌شان را باید برد


*  قول موافقت با ۱۴۰ فقره ویزا توسط آمریکا به نقل از سایت رادیو فردا به آدرس زیر
http://www.radiofarda.com/content/o2_ahmadinjad_visa_new_york/24716747.html

Monday, September 17, 2012

سایه شوم جنگ: عمر رژیم، کوتاه خواهد شد یا بلند؟

عکس تزیینی

رویدادهای این چند روزه را باید زیر ذره بین گذاشت و به آنها با تامل و تعمق نگریست. به نظر می‌رسد که دستانی چه در داخل کشور و چه در صحنه بین‌المللی دارد منطقه خاورمیانه را به سوی یک فاجعه بزرگ سوق می‌دهد

یکم: داستان تبلیغ بخشی از یک فیلم غیرحرفه‌ای و پرحرف و حدیث با عنوان "معصوميت مسلمانان" در یوتیوب که توهین‌آمیز به‌شمار آمد و از استرالیا تا اروپا - هر جا که مسلمانان زندگی می‌کردند - جنجال و خشونت به‌بار آورد و طی آن منجر به کشته شدن چند تن از دیپلمات‌های آمریکایی در لیبی شد. این حادثه باعث شد تا افکارعمومی غرب نسبت به خشونت مسلمانان حساس شود 
دوم: حملات اخیر طالبان به پایگاه‌های ناتو در افغانستان و از بین بردن بخش قابل توجهی از تجهیزات نظامی - که بخش عمده‌ای از این تجهیزات پایگاه هوایی متعلق به ایالات متحده آمریکا بود - اوباما و سیاست‌های خارجی کابینه او را در صحنه رقابت‌های انتخاباتی ضعیف جلوه داد 
سوم: رویداد بسته شدن شتاب‌زده سفارتخانه ایران در کانادا و قطع روابط سیاسی با جمهوری اسلامی که همچنان دلایل آن در هاله‌ای از ابهام پوشیده مانده است، گمانه‌زنی‌هایی را نسبت به بروز یک سلسله وقایع تازه تقویت نمود
چهارم: تبلیغات بیش از پیش حاکمان اسراییل پیرامون حمله به ایران و همدلی نامزدهای جمهوری‌خواهان انتخابات ریاست جمهوری آمریکا با آنها از یکسو و نکوهش سیاستمداران میانه‌روی فرانسه، آلمان و ایتالیا نسبت به آغاز جنگ از سوی اسراییل، نشان از اتخاذ تصمیمات تازه که سنگین‌تر شدن کفه ترازو به نفع بروز یک جنگ دارد
پنجم: اظهارات اخیر مسولان آژانس بین‌المللی انرژی اتمی مبنی بر وجود شواهدی بر دست داشتن ایران در طرح‌های نظامی هسته‌ای و تصویب قطعنامه جدید که می‌تواند تحرکات نظامی را در منطقه پر شتاب سازد 
ششم: تجدید قوای نیروهای محافظه کار داخل کشور که نشانه‌های آنرا دراستقرار قطعی قاضی مرتضوی متهم شماره‌ی یک جریان کشتار کهریزک بر مسند تامین اجتماعی، آزادی غیر منتظره قاضی حیدری‌فر دستیار ماجراهای کهریزک، از زندان که به تازگی نیز در ملا عام دست به اسلحه برده بود، اظهارات اخیر فرمانده سپاه که برای نخستین بار علنا و بدون واهمه از هزینه‌های بین‌المللی، به حضور نیروهای قدس در سوریه اعتراف کرد و به شکست کشانده شدن مذاکرات ۱+۵ از یکسو و ضعیف شدن روزافزون مواضع نیروهای معروف به اصلاح‌طلبان، که کم محلی حکومت به محمد خاتمی رییس جمهور پیشین واظهارات دیروز تابش نماینده نزدیک به اصلاح‌طلبان در مجلس شورای اسلامی، (عدم وجود چراغ سبز رهبر به حضور اصلاح‌طلبان در انتخابات) عدم آزادی زندانیان سیاسی، ادامه حصر رهبران معترض به انتخابات ۸۸ و سانسور عکس میرحسین موسوی در کتاب‌های درسی را می‌توان از نشانه‌های آن جستجو کرد
***
این رویدادها که شماری دیگر نیز از جمله مانور اخیر نظامی نیروهای غربی و هم پیمانان‌ منطقه‌ای‌شان در تنگه هرمز در این برهه از زمان را می‌توان بر آنها افزود، همه و همه حکایت از وقوع یک سونامی سیاسی - نظامی تازه در صحنه بین‌المللی و داخلی دارد. آیا فشارهای یک‌ساله‌ی تحریم‌ها بر علیه جمهوری اسلامی نتوانسته است کارایی لازم را  داشته باشد و آیا فشارهای اقتصادی ناشی از همین تحریم‌ها، در روند تحریک موتور جنبش ملت ایران به شکست منجر شده است که تندروها از هر سو به تکاپو افتاده‌اند تا به سرعت، یک راه حل نظامی را پیشه کنند؟ از سوی دیگر اما بسیاری از صاحب‌نظران و تحلیل‌گران بر این باور استوارند که پیامدهای آتش جنگ با ایران منحصر به این کشور باقی نخواهد ماند و می‌تواند به یک فاجعه‌ انسانی در منطقه خاورمیانه منجرشود! اما دو سوال پایانی: ۱ - با رویدادهای آتی، عمر رژیم، کوتاه خواهد شد یا بلند؟ ۲ - آیا یک حرکت تازه از سوی جنبش ملت ایران همراه با صدای اعتراض از جمله پشتیبانی از کمپین "به خاطر صلح و آزادی" نمی‌تواند از بروز چنین جنگی جلوگیرد؟

Saturday, September 8, 2012

قطع روابط سیاسی کانادا با ایران به زیان چه کسانی‌ست؟

  تصویر بالا توسط یکی از مخاطبان سایت شفقنا از ورودی سفارت ایران در اتاوا - کانادا عکاسی شده است
صرفنظر از اینکه دلایل اقدام دولت کانادا مبنی بر تعطیل سفارتخانه خود در تهران و اخراج دیپلمات‌های ایرانی مقیم اوتاوا، دارای پشتوانه منطقی است یانه، این قطع ارتباط، تاثیری بر اقتصاد کانادا که مدتهاست - از بعد از کشته شدن زهرا کاظمی روزنامه‌نگار و عکاس ایرانی کانادایی در داخل زندان اوین که روابط دو کشور تیره گردید - مبادلات تجاری خود را با ایران به حداقل رسانده است، نخواهد گذاشت. در این میان اما بخش‌هایی دچار زیان بیشتری از سایرین خواهند شد
یک - ایادی امنیتی و اطلاعاتی رژیم که طبق ادعای دستگاه اجرایی کانادا و نیز بسیاری از رسانه‌های انگلیسی زبان و فارسی زبان، در جامعه مهاجران و پناهندگان ایرانی مقیم کانادا رخنه کرده‌اند و در ارتباط با بخش‌هایی از سفارت ایران رفت و آمد و سر و سری داشته‌اند
دو - چپاول‌گران ثروت ملت که با توجه به سهولت انتقال پول به کانادا، بخش عمده‌ای از اندوخته‌های خود را به سوی کشور کانادا که آنجا را مامن امنی برای ثروت نامشروع خودمی‌دانستند، روانه می‌کردند. شاهد این مدعا، ورود خاوری مدیرعامل سابق بانک ملی پس از کشف اختلاس ۳ هزار میلیارد تومنی به کانادا بوده است و بسیاری دیگر نیز از این دست می‌تواند وجود داشته باشند که متاسفانه حضورشان رسانه‌ای نشده است
سه - مهاجران ایرانی ساکن کانادا که نیازمند رفع مشکلات کنسولی خود بودند، از این پس به دردسر خواهند افتاد. این بخش به ناحق گرفتار چنین مشکلاتی خواهند شد و به مثابه تر و خشک سوختن در آتش خواهد بود
چهار - دستگاه دیپلماسی رژیم جمهوری اسلامی، شکست دیگری را در عرصه سیاست خارجی تجربه خواهد کرد. به رغم اینکه همواره دولتمردان جمهوری اسلامی، کشور کانادا و رویکرد‌های بشردوستانه و حمایت‌ از حقوق بشر توسط گروه‌های دولتی و غیر دولتی کانادایی را در عرصه بین‌المللی با اهمیت به‌شمار نمی‌آوردند، اما بدون تردید این رخداد  برای رژیم حاکم بر ایران چالش‌برانگیز خواهد بود
***
اما اینکه رویداد قطع روابط دو کشور، دارای چه انگیزه‌هایی در پشت پرده است، خیلی زود از پرده برون خواهد افتاد، ولی آنچه که مسلم است شرایط سیاسی داخلی، منطقه‌ای و بین‌المللی رژیم جمهوری اسلامی ایران روز به روز رو به وخامت بیشتری خواهد رفت