Tuesday, November 26, 2013

باز خوانی مطلبی که یکسال پیش نوشتم: مذاکرات پنهانی ایران و آمریکا


یکسال پیش مطلبی نوشتم با عنوان:  "چون به خلوت می‌روند آن کار دیگر می‌کنند: خامنه‌ای دارد کشور را یواشکی ‌می‌فروشد!". دعوت‌تان می کنم به بازخوانی آن، که مربوط می‌شود به برملا شدن موضوع مذاکرات پنهانی ایران و آمریکا از یکسال پیش
***
خبرها حکایت از مذاکرات پنهانی نمایندگان خامنه‌ای با آمریکایی‌ها دارد! علی خامنه‌ای هنرپیشه قابلی‌ست و تماشاچیان‌اش نیز در گوشه و کنار کشور مردمی ساده دل! او در فیلمی که سالهاست آنرا اکران کرده‌‌اند و ورژن‌های جدیدش هر روز به بازار می‌آید، دائم به آمریکا فحش میدهد، اما زیر زیرکی دارد با آنها گفتگو می‌کند


این موضوع را هم هاشمی رفسنجانی می‌داند و هم احمدی‌نژاد می‌فهمد: نگاه کنید به سخنان چند ماه اخیر این هردو دست‌اندرکار حکومت از تریبون‌های مختلف. هردوی آنها از مذاکره با آمریکا دم زدند تا یا به رهبر بفهمانند که آگاهند در پس پرده بیت چه خبر است و یا گوی سبقت را از او بربایند در ایجاد رابطه با آمریکا! اما این هردو از سوی خود رهبر و نیز طرفداران‌اش مورد هجوم و تعرض رسانه‌ای به سرکردگی حسین شریعتمداری قرار گرفتند
بعید نیست دعواهای اخیر بین قوا را نیز او از طریق یکی از نوکران‌اش - صادق لاریجانی - ترتیب داده تا بتواند افکار عمومی را منحرف کند و ماموریتی که به سایر نوکران‌اش مانند ولایتی، طائب، حسین شریعتمداری و اصغر حجازی سپرده پنهانی به ثمر برساند: علی خامنه ای دارد کشور را یواشکی به ثمن بخس بفروش می‌رساند که اگر اینطور نبود خیلی علنی و مثل بچه آدم، ضرورت گفتگو و ایجاد رابطه با آمریکا را در انظار عمومی مطرح می‌کرد، نه اینکه در جلو صحنه دشنام دهد و در پشت معکوس آن عمل را انجام می‌دهد: مصداق شعر معروف حافظ که می‌فرماید:" واعظان کاین جلوه در محراب و منبر می‌کنند، چون به خلوت می‌روند آن کار دیگر می‌کنند"! بهر حال جای خرسندی‌ست که دست‌شان رو شده است و ملت باید تکلیف‌اش را با او و همدستان‌اش روشن کند

آدرس همین مقاله در سایت بالاترین - اکتبر ۲۰۱۲
https://www.balatarin.com/permlink/2012/10/25/3181148 
آدرس همین مقاله در همین وبلاگ که در تاریخ ۲۵ اکتبر ۲۰۱۲ نگاشته شده است
http://azarakan.blogspot.ca/2012/10/blog-post_25.html



Friday, November 22, 2013

اعدام نکردن "سران فتنه": رافت اسلامی یا وحشت از سرنگونی؟


دوباره احمد جنتی در نماز جمعه افاضاتی کرده همانند هم‌پالکی‌هایش: "اگر رافت اسلامی نبود اینها (موسوی و کروبی) باید اعدام می‌شدند، اما جمهوری اسلامی بر سر اینها منت گذاشته و گفته در خانه خود زنده باشید، امکانات داشته باشید و بهداشت خود را رعایت کنید اما اینها در عین حال حاضر نیستند اظهار ندامت کنند." او اما جرئت نکرده اعتراف کند که اگر این عمل صورت می‌گرفت، شاید خودش نخستین کسی بود که باید به دنبال سوراخ موش می‌گشت
آری چنانچه این اتفاق می‌افتاد با توجه به شوری که روزهای پس از انتخابات ۸۸ در میان مردم وجود داشت، به باور من از جمهوری اسلامی نشانی باقی نمی‌ماند
آقای جنتی! همین الان هم از ترس و وحشت تاثیرگذاری حضور همین آقایان در میان طرفداران‌شان است که آنها را در تاریکی نگه داشته‌اید، و بگذارید بگویم شماها از چه طایفه‌ای هستید
 شماها بزدل‌ترین حاکمان تاریخ معاصر این سرزمین هستید! شماها لوطی تاریکی هستید! شماها از دور واق واق می‌کنید

Thursday, November 21, 2013

هزینه آزادی رهبرانِ در حصر برای رژیم


یکهزار و اندی روز گذشت و هنوز رژیم وقیحانه میرحسین موسوی، مهدی کروبی و زهرا رهنورد را بدون هیچ دلیل و مدرک قانونی و بدون هیچ محاکمه در محکمه رسمی، در بند رژیم نگه‌داشته است. آیا حاکمان در یک حساب سود و فایده، به این نتیجه رسیده‌اند که آزادی این سه تن از حصر، در جایی که تا کنون هیچ اعترافی را مبنی بر اشتباه آنها نسبت به وقایع انتخابات نتوانسته‌اند از ایشان اخذ کنند، می تواند هزینه‌ای بس هنگفت برای رژیم داشته باشد در حدی بیش از ادامه حصر! کدام هزینه‌ها رژیم را از آزادی ایشان هراسانده است
یک - در نخستین روزهای آزادی از بند، برای رژیم قابل پیش بینی نیست که چه میزان از مردم با گل و شیرینی برای خیرمقدم گویی به اطراف منزل این رهبران هجوم خواهند آورد. به باور من تعداد غیر قابل کنترل خواهد بود و به نمایشی بزرگ بر علیه خامنه‌ای‌ها و همدستان‌شان منجر خواهد شد
دو - غیر قابل پیش‌بینی بودن اثر اظهار نظر و اعلامیه‌هایی‌ست که از سوی تازه آزادشدگان صادر ‌می‌شود. در این زمینه می‌توان چنین پنداشت که ایشان به عنوان رهبران سیاسی، ساکت نخواهند ماند و خود را محق به اظهار نظر نسبت به اوضاع ماضی و جاری کشور می‌دانند لذا به همین لحاظ واکنش بسیاری از مردم و مطبوعات نسبت به موضوعات مطرح می‌تواند رژیم را به دردسر اندازد
سه - محافظت دائم از جان و اموال ایشان یمی دیگر از دغدغه‌های رژیم است. حاکمان خواه ناخواه درگیر مراقبت از ایشان خواهد شد تا از دست درازی احتمالی گروه‌های خودسر - که گاهی از کنترل نیروهای رسمی رژیم نیز خارج هستند - در امان بمانند
چهار - تماس‌های بین‌المللی، مصاحبه‌های تلفنی، حضور نمایندگان خارجی در محل سکونت ایشان و از این قبیل نیز می تواند برای رژیم پرچالش و پرهزینه باشد
***
آنچه که روشن است، رژیم در رابطه با موضوع حصر و آزادی، در مخمصه‌ای افتاده که در آمدن از آن به آسانی امکان‌پذیر نیست. تاریخ ۲۵ ساله اخیر نشان داده است که حاکمان از سر نابخردی موضوعات مهم سیاسی و اجتماعی را چنان به بیراهه کشاننده‌اند که در حل آن عاجز شده‌اند. نمونه‌های بسیاری را در عرصه‌های داخلی و بین‌المللی می‌توان برشمرد که رژیم بنا بر ساختار سیاسی‌اش و نیز موجودیت گروه‌های فشار و رهبران نادان همان گروه‌ها - که خود رژیم در خلق و پر و بال دادن آنها نقش داشته - به مشکلی برخورده، سپس قادر به مدیریت کارشناسانه آن مشکل نبوده و به هچل افتاده، سپس‌تر برای حل آن در مقاطع گوناگون از سر بی‌بصیرتی فرصت سوزی کرده و سرانجام، برای حل نیم بند آن تن به هزینه هنگفتی داده شده است! از سوی دیگر به باور من فشارها باید به گونه‌ای بر رژیم وارد شود تا آزادی میرحسین موسوی، مهدی کروبی و زهرا رهنورد، قبل از حصول هر نتیجه‌ای در مذاکرات هسته ای با ۵+۱ به ثمر رسد، چرا که پس از آن چه نتیجه به کام رهبران شیرین باشد (پر رو تر از گذشته) و چه تلخ (فشار را بر مردم و رهبران در حصر بیشتر خواهند کرد تا صدای مخالفی نسبت به نتیجه مذاکرات از حلق کسی بیرون نیاید) این آزادی به تعویق خواهد افتاد

Thursday, October 31, 2013

خامنه‌ای در پی از بین بردن طبقه متوسط و حکومت بر فقیران


دوباره حرف‌های غیرکارشناسانه از دهان علی خامنه‌ای: "دست کم ۱۵۰ میلیون نفر جمعیت می‌خواهیم". چه باید کرد با چنین طرز تفکری! مگر با منابع محدود مالی کشور، آیا شکم این ۷۵ میلیون را سیر کرده‌اید تا کنون؟ این همه بدبختی و بیچارگی نتیجه همین نوع برخوردهای غیرمسولانه با همه ابعاد زندگی مردم بوده است در این ۳۵ سال و شگفت‌آورتر اینکه هیچ کارشناس و دولتمردی که بسیارشان با این برخورد مخالف هستند، نیز صدایشان درنمی آید! به نظر می رسد که علی خامنه‌ای و امثالهم کشوری با مردمان فقیر را برای حکومت کردن ترجیح می‌دهند! شاید به این باور رسیده‌اند که با از بین بردن طبقه متوسط - که متفکرتر می‌نماید - بر لشکری فقیر - اما به خیال‌شان معتقد به رژیم مذهبی - ساده‌تر بتوان حکومت کرد!؟
 

Saturday, October 12, 2013

کف‌گیر رژیم به ته دیگ خورده: مشتریان زورکی نماز جمعه تهران


کف‌گیر رژیم برای جلب و جذب مجذوبان ولایت و عاشقان نماز جماعت ظاهرا به ته دیگ خورده و برادران ارتشی، نیروی انتظامی و اعضا سپاه پاسداران، شده‌اند از مشتریان پر و پا قرص و پای ثابت نماز جماعت در دانشگاه تهران! عکس‌ها مربوط است به مراسم نماز جمعه ۱۹ مهر ماه ۱۳۹۲ برابر با ۱۱ اکتبر ۲۰۱۳ به امامت احمد خاتمی در دانشگاه تهران، مراسمی که فحاشی به غرب و شعار مرگ بر آمریکا در آن از سر گرفته شد
منبع عکس‌ها: سایت تابناک
http://www.tabnak.ir/fa/news/350654

 


Sunday, September 29, 2013

آقای خامنه‌ای! آیا تاریخ مصرف حسین شریعتمداری به عنوان مشاور دستگاه رهبری رژیم بسر نیآمده است؟


کیهان طی یادداشتی  با عنوان "چه دادیم و چه گرفتیم" (۱) به قلم حسین شریعتمداری، نماینده تام‌الاختیار علی خامنه‌ای در آن روزنامه، به دستآوردهایی سفر روحانی به نیویورک، اشاره کرده و چمدان‌اش را پر از خالی و سفر را بی نتیجه انگاشته است! از این حسین آقا باید پرسید، مگر احمدی‌نژاد با آن همه بوق و کرنا و ده‌ها همراه، طی ۸ سال ریاست جمهوری‌اش که ۸ بار (فکر می‌کنم ۸ بار اگر اشتباه نکنم) به نیویورک سفر کرد، چه دستآوردی به همراه داشت جز خواری و ذلت و بدبختی برای ملت ایران و چند تایی داستان‌های توهم‌آمیز برای اطرافیان و رهبرش
حال باید بررسی کرد آیا حسین شریعتمداری برای هر سفر احمدی‌نژاد هم، چنین با آب و تاب از دست‌آوردهای احمدی‌نژاد جویا شده بود یا همان داستان‌های توهم‌آمیز مانند هاله نور چشمان‌اش را کور کرده بود و به وجدش آورده بود: با وجود امثال حسین شریعتمداری در اطراف دستگاه رهبری جمهوری اسلامی، این مملکت راه به جایی نخواهد برد! آقای خامنه‌ای! آیا تاریخ مصرف حسین شریعتمداری به عنوان مشاور دستگاه رهبری رژیم بسر نیآمده است؟ تا زباله‌دان تاریخ پر نشده، او نیز همانند سعید مرتضوی باید به آنجا رهسپار شود

لینک مطلب کیهان
   http://www.kayhan.ir/920707/2.htm#N200

Thursday, August 22, 2013

اگر مانده بودند؟


  

وزیر جدید اطلاعات ایران درباره ایجاد زمینه برای بازگشت برخی از ایرانیانی که پس از انتخابات مناقشه برانگیز ریاست جمهوری سال ۱۳۸۸ از کشور خارج شده‌اند، وعده‌هایی داده است (به نقل از رسانه‌های داخل و خارج). آقای وزیر! اگر مانده بودند سر از کهریزک در‌می‌آوردند
اگر مانده بودند در محاکمه‌های نمایشی فله‌ای به حبس و تبعید محکوم می‌شدند
اگر مانده بودند مورد تجاوز قرار می‌گرفتند و شاید زیر شکنجه جان می‌باختند
اگر مانده بودند آرزوی دیدار همسر و فرزند، زجرکش‌شان می‌کرد
اگر مانده بودند باید هر لحظه تهدید به انفرادی می‌شدند
اگر مانده بودند شاید از بیماری‌های مشکوک جان می‌سپردند
اگر مانده بودند باید روزی صد بار در سلول‌های انفرادی مزه‌ی مرگ تجربه می‌کردند
اگر مانده بودند باید از حقوق انسانی و اجتماعی و حرفه‌ای محروم می‌شدند
اگر مانده بودند باید فریاد خود در گلو خفه می‌کردند
***
آنهایی که پس از ماجراهای انتخابات ۸۸ از ترس جان، به خارج گریختند، اگر مانده بودند، چه بر سرشان آمده بود!؟ پرسش‌های اساسی پیرامون چنین مانور‌های حقوق بشری و دموکرات‌منشانه و توام با شک و تردید از وزیر اطلاعات دولت تازه مطرح است
یک - آیا بهتر نیست که نخست طرحی دراندازید تا همین‌ها که در داخل گرفتارند، آزاد شوند و سپس به سراغ دوردست‌ها رفت؟
دو - آیا لازم نیست که تکلیف حصر آقایان میرحسین موسوی و مهدی کروبی - که بدون برپایی هرگونه محکمه قضایی و محاکمه‌ای، نزدیک به ۴ سال در حصر و رنج هستند - روشن شود؟
سه - آیا صلاح نیست وکلایی که تنها به اتهام دفاع از حقوق کسان بی‌دفاع در حبس و دور از خانه و کاشانه به‌سر می‌برند، به آغوش خانواده بازگردند؟
چهار - آیا ممکن نیست روزنامه‌نگارانی که به اتهام یا به جرم نامه نوشتن به علی خامنه‌ای در زندان و تبعید هستند، آزاد گردند؟
پنج - آیا ضرورت ندارد دانشجویان ستاره‌دار و محروم از تحصیل، بی‌ستاره شوند و به کلاس‌ها بازگردند و استادانی که در ۸ سال گذشته به دلایل واهی بازخرید و بازنشسته گردیدند، کار و شغل خود باز یابند و جامعه علمی و دانشگاهی را بهرمند سازند؟ 
***
پس از روشن شدن تکلیف آنها که ماندند، آنگاه است که می‌توان پیرامون بازگشت آنها که نماندند، گفتگو به میان آورد و تضمین‌ها پیشنهاد کرد و دادِ دادگری سرداد: آقای وزیر! لطفا نقد را بچسبید، نسیه پیشکش  


Saturday, August 10, 2013

درخواست رفع تحریم‌ها: پاک کردن آبرومندانه کثافتکاری‌های رژیم


 نامه‌ی ۵۵ زندانی سیاسی، اگرچه با قصد خیرخواهانه نگاشته شده، بیشتر از آنکه بهبود امور مردم را درپی داشته باشد، به نظر می‌رسد بازگشایی آبرومندانه‌ی گره کوری که بدست علی خامنه‌ای پدید آمده است و پاک‌کردن محترمانه کثافتکاری‌های رژیم را نتیجه خواهد داد! در کشوری که رهبر آن تحریم ها را نعمت می‌داند و آنها را در پیشرفت علمی و رفتن به‌سوی خودکفایی سازنده می‌پندارد و این مساله را بارها در مجامع عمومی ابراز کرده و از سوی دیگر رییس جمهور سابق آن یعنی احمدی‌نژاد این قطعنامه‌ها را کاغذ‌پاره می‌دانسته و تقریبا تمام ریزه‌خواران و پاچه‌خاران حکومتی آنها را بی‌اثر می‌انگاشته‌اند، عده‌ای شده‌ایم کاسه داغ‌تر از آش که وا مصیبتا مُلک و ملت در خطر است و آقای اوباما به داد ما برسید، در جایی که کک حاکمان نمی‌گزد، و همچنان قلدرمابانه از سیاست‌های خرابکارانه خود و دولت احمدی‌نژاد دفاع می‌کنند و نابودی کشور را - با تحریم یا بدون آن -  در دستور کار دارند 

باید از آقای اکبر گنجی که گلوی خود را در گفتگو با بی بی سی پاره می‌کند و در دفاع از نامه ۵۵ زندانی سیاسی، سوزن‌اش گیر کرده و حرف‌های تکراری به خورد خلق‌الله می‌دهد، سوال کرد که مگر آنزمان که تحریم‌ها کمتر از این بود، مردم در خوشبختی زندگی می‌کردند؟ به نظر می‌رسد حافظه کوتاه مدت تاریخی ما و شما کاملا مخدوش شده است و بکلی فراموش کرده‌ایم که در طی ۳۰ ساله گذشته چه بر این مردم رفته است؟ آیا بدبختی ما ملت فقط در اوضاع اقتصادی‌مان خلاصه شده است؟ آیا برداشته شدن تحریم‌ها، فلاکت‌های سیاسی، ناهنجاری‌های اجتماعی و گرفتاری‌های اخلاقی نهادینه شده در تمامی ابعاد زندگی‌مان را نیز ترمیم خواهد کرد؟ برای رفع تنگناهای مهمتر از گرفتاری‌های اقتصادی، دست به دامان کدام دولتمرد خارجی باید شد؟

چرا کسی پیرامون حیف و میل شدن بخش عمده ۸۰۰ میلیارد دلار درآمد ۸ ساله دوران احمدی‌نژاد، یقه علی خامنه‌ای را که مسبب اصلی همه بدبختی‌های امروز ماست، نمی‌گیرد و در برابر زیاده‌خواهی‌های مستمر رهبر، در پیوند با مطالبات به حق مردم دم بر نمی‌آورد؟ آیا اگر مدیریت درست و خردمندی کشور را اداره می کرد، بنیه مالی مملکت علیرغم همه تحریم‌ها، این بود که هست؟ آیا نبود و کمبود دارو به دلیل دستان نابکار اختاپوسی و مافیای حاکم بر اقتصاد ناسالم کشور بوجود نیامده، همانهایی که اجازه یافته‌اند اتومبیل‌های میلیاردی وارد کشور کنند و جیب‌های خود را از سود کلان آن پر کنند؟ آیا ثروت ملت به جای اینکه به جیب امسال سید نصرالله و بشاراسد می‌رفت، نمی‌توانست صرف هزینه‌های اصلی دوران تحریم شود؟

 به باور من، برداشته شدن تحریم‌ها، بدون تنبیه حاکمان بی‌شعور کشورمان، رژیم مرده را زنده کردن است! و به مثابه سوخت تازه‌ای خواهد بود برای ماشین سودجویی زالوهای اقتصادی وابسته به دربار خامنه‌ای و نیز به مانند خون تازه‌ای خواهد بود در رگ‌های جنایتکاران حکومتی برای ادامه جنایات‌شان نسبت به مردم  




Saturday, August 3, 2013

در مراسم تنفیذ: مردم‌سالاری مورد نظر خامنه‌ای یعنی شکنجه، تجاوز، حبس، قتل و تبعید مردم


دقایقی پیش در مراسم تنفیذ ریاست جمهوری حسن روحانی، علی خامنه‌ای بر اصطلاح مردم سالاری دینی یا اسلامی چندین بار تاکید و تکیه کرد. طبق شواهد چند دهه گذشته که جمهوری اسلامی حاکم شدن بر سرنوشت مردم را به عهده گرفته بویژه سال های حکومت علی خامنه‌ای، ثابت شده است که مردم سالاری مورد نظر خامنه‌ای یعنی زیر گرفتن مردم در خیابان، شکنجه جوانان و تجاوز به آنها در بازداشتگاه‌ها، حمله به خوابگاه دانشجویان و قتل و غارت آنها، حبس، تبعید و حصر فعالان اجتماعی و سیاسی، قتل آزادی‌خواهان و نویسندگان و زندانیان و نهایتا پشتیبانی و حمایت از متجاوزین به حقوق مردم



Monday, July 15, 2013

آقای خامنه‌ای! "شعارهای انقلابی" کیلویی چند؟


در خبرها آمده است که روز یکشنبه "آیت‌الله علی خامنه‌ای، رهبر ایران، در آخرین دیداری که با هیات دولت محمود احمدی‌نژاد داشت از پر کاری او و همکارانش تقدیر کرد. آیت‌الله خامنه‌ای همچنین بیان "شعارهای انقلابی" را از جمله کارهای بزرگ دولت دانست" - به نقل از بی بی سی فارسی
از سوی دیگر در همین روز حسن روحانی در گزارشی به مجلس اعلام کرد که کشور در دو سال اخیر رشد منفی داشته است و مشاوران نزدیک به او آنقدر اوضاع را بحرانی ترسیم کرده‌اند (تورم بالای ۴۰ درصد) که مشخص نیست چگونه می‌توان وضعیت کشور را در ابتدا به نقطه صفر و سپس رو به بهبود گرداند
به نظر می‌رسد علی خامنه‌ای هنوز متنبه نشده و دست از نابخردی و بی‌بصیرتی خود بر نمی‌دارد. دولت «نزدیک به نظر او» کشور را به قهقرا کشانده و وی از پشتیبانی از احمد‌ی نژاد دست بردار نیست. بیان «شعارهای انقلابی» به چه درد این مردم فلک‌زده می‌خورد!؟ کشور در ورطه ورشکستگی و سقوط دست و پا می‌زند و رهبر از عملکرد قرون وسطایی دولت دفاع می‌کند! وضعیت نابسامان جامعه از منظر اقتصادی، فرهنگی، اجتماعی و سیاسی و نیز اوضاع ارتباطی با جامعه بین‌الملل همه‌گی تحت سیاست‌های داهیانه رهبر و با دستان همین دولت به چنین جایی رسیده است
به باور من این نوع حمایت‌ها و باج دادن ها از سه حالت خارج نیست: یکم - نشان از نقطه ضعف‌های خامنه‌ای در نزد احمدی‌نژاد دارد. دوم - خامنه‌ای خود را به کوچه علی چپ زده است و مردم را نادان فرض می‌کند. سوم - او مَشاعرش را کاملا از دست داده و اساسا در باغ نیست! از قدیم چه بامعنا گفته‌اند که سواره از پیاده خبر ندارد و سیر از گُرسنه: آقای خامنه‌ای، "شعارهای انقلابی" کیلویی چند؟

Friday, July 5, 2013

درسی از اوضاع مصر: انحصار‌طلبی به انقلاب یا به کودتا منتهی می‌شود


آنچه که در مصر اتفاق افتاد (برکناری مرسی توسط ارتش) که به زعم بسیاری واقعه مسرت‌بخشی بود و به گمان دیگرانی، رخداد اسف‌انگیزی برشمرده شد، ناشی از ترجیح آقای مرسی بر تفوق منافع گروهی - مقصود منافع اخوان‌المسلمین یا به عبارت فراگیر‌تر منافع بخشی از مسلمانان - بر منافع ملی بود، که سبب نارضایتی جماعتی شد و همین امر بهانه‌ای داد به دست فرماندهان ارتش و کودتاگونه‌ای شکل گرفت و نتیجه‌اش برکناری آقای مرسی گردید که چندی پیش با رای اکثریت به ریاست جمهوری مصر برگزیده شده بود
ما هنوز نمی‌دانیم که آیا این تغییر در جهت منافع ملت مصر است یا نه و شاید چندان برای خیلی از ما مهم نباشد که عاقبت کار چه می‌شود، اما آنچه که مسلم است می‌تواند آینه تمام نمایی باشد برای رهبران فعلی جامعه خودمان و نیز آن‌هایی که دارند خود را آماده می‌کنند - از هر طیف و گروه - تا شاید در آینده و در اثر شرایط دموکراتیکی که بر فضای کشور حاکم خواهد شد، صحنه گردان مدیریت کشور شوند
در کشور ما ایران که تنوع مذهب، قومیت، جهان‌بینی و ... بسیار ملموس و مشهود است، باید یاد بگیریم که انحصار‌طلبی به انقلاب یا کودتا منتهی می‌شود 
*
پ . ش
در اینجا ذکر کامنت بهنام عزیز در زیر لینک بی‌نام گرامی (هردو از کاربران بالاترین) که بسیار پر محتوا و با پرسش‌های به‌هنگام، می‌نماید، خالی از لطف نیست و می‌توان از آن نیز بسیار آموخت

توضیح دموکراسی کلاً کمی مشکل است
اگر کمتر از نصف مردم در انتخابات شرکت کنند تکلیف چیست؟ تنها 45 درصد مصریان در انتخابات شرکت کردند و مرسی حدود 51 درصد رآی آورد
اگر دولت بر آمده از دموکراسی دیکتاتوری پیشه کند تکلیف چیست؟ نمونه های آن بیشمار است
اگر مردم به دولت غیر دموکرات رأی دهند تکلیف چیست؟ مانند فاشیسم در ایتالیا
اگر بر اساس شواهد و قرائن رأی اکثریت مردم قبل از رسیدن به انتخابات بعدی عوض شد، به ویژه به دلیل عملکرد مستبدانه دولت تکلیف چیست. (مورد فعلی در مصر)؟ و آیا می توان با زور (روش غیر دموکراتیک) دولت مستبد را سرنگون کرد و دموکراسی ایجاد کرد؟ (البته از نظر اخلاقی و حقوقی, نه از نظر عملی)؟ 
 

Sunday, June 16, 2013

حسین شریعتمداری و مصباح یزدی دو بازنده اصلی انتخابات ۹۲


در پی انتخاب حسن روحانی به عنوان رییس جمهور این دوره، آن دو تنی که بیش از سایرین قهوه‌ای شدند یکی حسین شریعتمداری بود و دیگری مصباح یزدی
حسین شریعتمداری استراتژیست بیت رهبری و نماینده علی خامنه‌ای در روزنامه کیهان که طی ۴ سال گذشته بیش از سایرین مرده و زنده اصلاح‌طلبان، کارگزاران، مشارکتی‌ها و اعضا مجاهدین انقلاب اسلامی را می‌جنباند و از رد صلاحیت هاشمی رفسنجانی بیش از سایر نوکران خامنه‌ای ابراز خوشحالی می‌کرد و نیز از ابراز هرگونه دشنامی به محمد خاتمی دریغ نمی‌کرد، به نظر می‌رسد تا مدتی باید خفه‌خون بگیرد و از تحلیل‌های آبکی امنیتی دست کشد
مصباح یزدی شاید در میان تمامی سرسپردگان و درباریان بیت، بیش از سایر آخوندها، باید خود را برای چندی از انظار عمومی پنهان کند. او که خود را پدر خوانده بسیاری از دست در کاران حکومت می‌پندارد، تره‌ای برایش خرد نگردید و نماینده‌اش نه تنها رقیب اصلی حسن روحانی نبود که در میان نامزدهای انتخاباتی رای خیره‌کننده‌ای نیاورد و پایین‌های جدول ظاهر شد، سنگ روی یخ شد
 

Thursday, June 13, 2013

ترس خامنه‌ای از سرنگونی رژیم است یا به‌خاطر بر باد شدن کشور؟


سرانجام پس از ۴ سال التماسِ خامنه‌ای را دیدیم! او در گفتار بی‌سابقه‌ای از مخالفان جمهوری اسلامی خواسته است به بهانه مثلا حفظ کشور در انتخابات شرکت کنند! کشوری که همو و همدستان‌اش آنرا به مرز نیستی و سقوط کشانده‌اند! آیا این همان رویکردی‌ نیست که او می‌توانست در نماز جمعه معروف پس از انتخابات ۸۸ از خود بروز دهد تا از خساراتی که به جوانان کشور و به تمامی ابعاد سیاسی، اجتماعی و اقتصادی مُلک و ملت طی چند ماه پس از انتخابات وارد شد، جلوگیری کند و فضای سیاسی کشور را به کثافت نکشاند؟

در شرایطی که هنوز تعداد بیشماری از فعالان سیاسی و اجتماعی در تبعید و زندان‌ها هستند، رهبران داخلی جنبش ۸۸ در حصر بسر می‌برند، عده‌ای از دانشجویان از ادامه تحصیل محروم شده‌اند، داغدارانی هنوز به خواسته‌های خود دست نیافته‌اند، مسببان شکنجه، تجاوز و کشتار رخدادهای پس از انتخابات به سزای اعمال‌شان نرسیده‌اند، آیا چنین به نظر نمی‌رسد که او هنوز در نقش موش مرده خود را می نمایاند؟

به باور من اما، علی خامنه‌ای فهمیده است که به دقیقه ۹۰ بازی رسیده و باید بازی را با سرشکستگی به ملت واگذار کند! او تمام فرصت‌های اصلاح شدن را سوزانده‌ و نیز نیک دریافته که این ملت هرگز دوباره فریب‌‌اش را نخواهد خورد. از سوی دیگر از شواهد چنین بر‌می‌آید که جامعه جهانی نیز از برخورهای نابخردانه او در یاری به حل مسائل منطقه و جهانی به ستوه آمده و به یقین مخالفان رژیم را مورد حمایت قرار خواهد داد! آری احساس خطر او از سرنگونی رژیم است و نه به‌خاطر بر باد شدن کشور 

Monday, May 20, 2013

هاشمی رفسنجانی، آیا قرار است با حکم حکومتی تایید صلاحیت شود؟


زمزمه‌هایی که که پیرامون رد صلاحیت‌ها شنیده می‌شود حاکی از آن است که شورای نگهبان به دلایلی غیر مندرج در شرایط نامزدهای انتخاباتی از جمله سن بالای نامزد انتخاباتی، قصد دارد هاشمی را رد صلاحیت کند. اگر چنین شود، و قرار باشد که هاشمی با حکم حکومتی خامنه‌ای (همانند دکتر معین در سال ۱۳۸۴) راهی صحنه انتخابات شود، چند ویژگی به نفع خامنه‌ای از آن می توان نتیجه گرفت
یک -  چنین تلقین می‌کنند که حکم حکومتی چیز بدی نیست، و لازم و خوب است که ولی فقیه دارای چنین اختیاری باشد
دو-  خامنه‌ای می‌خواهد، به هاشمی فهمانده شود که گلویش در پنجه خامنه‌ای قابل فشار دادن است و اگر به صحنه انتخابات راه می‌یابد با بزرگواری و الطاف رهبر است که این امر صورت می‌گیرد
سه - باید دوباره تاکید شود که شورای نگهبان مرجعی قدرتمند است ضمن اینکه به هیچ احدی هم پاسخگو نیست
چهار - خامنه‌ای در پی دلجویی از سرخوردگان پیامدهای انتخابات ۸۸ است، پس با این حرکت، چنین قصد دارند که رهبر را خوب و خردمند بنمایانند
پنج - هاشمی را وادار سازد تا تقاضای پذیرش در میان نامزدان را از او - خامنه‌ای - بنماید
شش - خامنه‌ای به قدرت‌های بین‌المللی در چنین مقطع مهمی که همه‌ی توجه‌ها به سوی ایران است، دوباره نشان دهد که به رغم آمدن احتمالی هاشمی به صحنه اجرایی کشور، هنوز اوست که تصمیم‌گیر نهایی‌ست و حرف آخر را او می‌زند
***
 با اینکه دلخوش به شرکت در رای دادن در این انتخابات نیستم، اما به نظرم می‌رسد به هاشمی باید توصیه شود، چنانچه توسط شورای نگهبان رد صلاحیت شد، هیچ تقاضایی مبنی بر دخالت خامنه‌ای در تجدید نظر رای شورای نگهبان نکند، چرا که به باور من خامنه‌ای قصد دارد هاشمی را کاملا اخته و لِه کند و بعد او را وارد صحنه انتخابات نماید 

Friday, May 17, 2013

شد آنچه که نباید می‌شد: بالاخره دو شقه‌مان کردند


سال‌های سال بود (شاید از رویدادهای سال ۵۷ به این‌طرف) چنین شور و همبستگی مردم را ندیده بودیم! حتا در انتخابات منجر به آمدن خاتمی به عنوان رییس جمهور. اما سال ۸۸ و انتخابات ریاست جمهوری شد نقطه عطف دیگری در تاریخ ایران: همصدا و همراه شدن یک ملت برای نشان دادن تنفر خود از دیکتاتوری موجود و "نه" گفتن به نامزد ریاست جمهوری همفکر با رهبر که کارنامه ۴ ساله‌اش سراسر نابخردی بود و نادانی. هر حرف و حرکت ما مردم شد سر تیتر تمامی خبرگزاری‌های جهان و با احتساب رویدادهای پس از آن، برای چندین ماه همه نگاه‌ها به ایران دوخته شد. اما آن خون تازه‌ای که در پیکر نیمه جان ملت تزریق شده بود، در طی چهار سال گذشته با ترفندهایی - چه در دنیای مجازی و چه در زندگی واقعی - توسط خون‌آشام‌هایی دوباره مکیده شد! امروز و هنوز دست‌هایی در کار است و به جایی رساندن‌مان که اگر نگویم چند پاره که حتما دو شقه‌‌مان کرده‌اند و رودر روی هم قرارمان داده‌اند: افسوس و صد دریغ که نشد آنچه باید می‌شد و شد آنچه نباید می‌شد

 اما بازهم امید و امید و امید که لازم است و بدون تلاش و همدلی کافی نیست! آیا فرصت تاریخی دیگری دست خواهد داد تا ملتی که استحقاق بهترین‌ها را می‌توانست و می‌تواند داشته باشد، ثروت‌اش به باد نرود و آنچه از ناکرداری و نامردمی که طی ۳۰ سال گذشته در جامعه نهادینه شده است - و مهمترین معضل‌مان خواهد بود شاید طی ۵۰ سال پس از تغییر رژیم - زدوده شود، مدیرانی باسواد، مسول، توانا و دلسوز جامعه را اداره کنند و خلاصه کشوری آباد و آزاد داشته باشیم؟ امید و امید و امید که لازم است اما بدون تلاش و همدلی کافی نیست
  

Sunday, May 12, 2013

می‌خواهند انتخابات پرشور برگزار کنند: بفرمایید این گوی و این میدان



نمایشنامه داغ کردن انتخابات دارد تکمیل می‌شود، طی یکی دو هفته اخیر برنامه را به گونه‌ای جلو برده‌اند که به خیال خود شرکت‌کنندگان در انتخابات را به حداکثر برسانند. پیش‌فرض‌های تکمیل این سناریو به شرح زیر است

 یک - یک نفر نامزد شده است که بیش از سایرین به رهبر نزدیک است
دو - نامزد دیگری وجود دارد که مورد وثوق مصباح یزدی‌ست
سه - یک نامزد داریم که جزو دارو دسته احمدی‌نژاد است
چهار - یکی هم که هاشمی رفسنجانی‌ست که مورد تایید آقای خاتمی‌ست و اصلاح‌طلبان و کارگزاران. خلاصه از منظر سرخوردگان انتخابات ۸۸ این همان نامزد خوب‌ است، چرا که پسرش را از خارج به داخل کشاندند تا محاکمه‌اش کنند، دخترش را به مدت شش ماه به زندان انداختند، خودش را از ریاست مجلس خبرگان برکنار کردند، توسط حسین شریعتمداری و وزیر امنیت و برادر بزرگتر رهبر دشنام‌ها نثارش کردند، رهبر به او کم‌محلی کرده و می‌کند و و و
***
خوب بسم‌الله. ای کسانی که از انتخابات سال ۸۸ سرخورده شدید و ناراضی هستید، بیایید آنکه از نظر شما اصلح‌تر است را انتخاب کنید! عجله کنید به کسی رای دهید تا دهن کجی دیگری باشد به رهبر! آیا به این باور دارند نزدیک‌مان می‌کنند تا ما که بازنده اتفاقات پس از انتخابات ۸۸ محسوب می‌شویم، برویم و به اویی که فعلا مورد غضب رهبر نمایانده شده است رای دهیم و انتقام‌مان را از علی خامنه‌ای بگیریم؟ می‌خواهند انتخابات پرشور برگزار کنند، بفرمایید این گوی و این میدان
***
سناریوی بالا در صورتی باطل خواهد بود که هاشمی رفسنجانی توسط شورای نگهبان رد صلاحیت شود، آنگاه است که می‌توان به این نتیجه رسید که رفسنجانی براستی از سوی رهبر طرد شده است 

Sunday, May 5, 2013

خودی و غیر خودی ندارد: خامنه‌ای برای حفظ قدرتش به هیچکس رحم نخواهد کرد


شواهد حاکی از آن است که علی خامنه‌ای برای حفظ قدرت - حفظ دین و مذهب فقط بهانه است - به هیچکس رحم نخواهد کرد. رویدادهای همین چند روز نشان می‌دهد که همدستان او دست به کار قلع و قمع همه دست‌در کاران حکومتی، که به او نقد دارند یا مخالف سیاست‌های او هستند، شده‌اند و بیرحمانه همه کسانی را که روزی از متصدیان جمهوری اسلامی بوده‌اند، مورد ناسزا و توهین قرار می‌دهند و خلاصه آنها را برنمی‌تابند و چنین به نظر می‌رسد که حتا اگر لازم باشد خون‌شان را مباح نیز اعلام خواهند کرد

حسین شریعتمداری یکی از منفورترین نزدیکانش را به میدان می‌فرستد تا محمد خاتمی را مفسد فی‌الارض قلمداد کند. او حتما دستور این امر را صادر کرده و موافق چنین برخوردی بوده است که اگر نبود، موضع خود را اعلام می‌کرد. پس آقای خاتمی، چرا تلاش می‌کنید میراث ورشکسته بجا مانده از رییس جمهور محبوب او را تحویل بگیرید؟

محمد خامنه‌‌ای برادر بزرگترش و نیز رئیس نابخرد و بی‌سواد دستگاه امنیت‌اش را مامور می‌کند، تا اکبر هاشمی رفسنجانی را به حصر تهدید کند و او را عامل توطئه غرب به‌شمار آورد. آقای رفسنجانی، آیا باز هم علاقه‌مند هستید در انتخابات شرکت کنید تا با اعلام یکی دو میلیون رای برای شما در همین انتخابات، کارتان را یکسره کنند؟
 
خامنه‌ای بدون هیچ واهمه‌ای حصر میر حسین موسوی و مهدی کروبی را همچنان ادامه می‌دهد و وقاحت را به جایی می‌رساند که این حبس غیرقانونی - که حکم آن در هیچ دادگاه و مرجع قانونی صادر نشده است - را از دهان وزیر اطلاعات و امنیت‌اش (در همین سخنرانی اخیر) به گوش جهانیان برساند، آیا با این وضعیت کسانی هستند که هنوز به شرکت در انتخابات و رای دادن تمایل دارند؟

آدم‌هایش را که دست‌آلوده به خون ملت - مانند قاضی سابق مرتضوی - بوده‌اند در پناه خود گرفته است. این دهان‌کجی را او سالهاست چه پس از قتل‌های زنجیره‌ای، چه در رویدادهای کوی دانشگاه، چه در مصیبت‌هاپس از انتخابات و چه در به زندان افکندن و شکنجه‌ی آزادیخواهان از جمله روزنامه‌نگاران، دانشجویان، وکلا و فعالان اجتماعی، از مردم پنهان نداشته است

او آنقدر نادان نیست که نداند در طول اقتدارش، چه میزان به کشور لطمه وارد کرده است، پس به‌رغم اینکه همه چیز را می‌داند، شهامت اعتراف به اشتباهاتی که در تدوین و اجرای آنها مانند سیاست‌های بین المللی، داخلی، اقتصادی، فرهنگی، و اجتماعی مرتکب شده و مردم را به لبه پرتگاه قحطی و بیچاره‌گی کشانده، ندارد و نخواهد داشت. به باور من تا همه را به روز سیاه ننشاند، دست بردار نخواهد بود: آری او خودکامه‌ای‌ست که اگر مجازات نشود، همه را - خودی و غیر خودی ندارد - از دم تیغ خواهد گذراند

 

Sunday, April 28, 2013

شایعه ۸ میلیون رای: بازی تازه‌ی رژیم با مردم؟


اگر چه با انتشار شایعه "۸ میلیون رای به نفع احمدی‌نژاد به صندوق‌های رای ریخته شد" در سایت "بازتاب" بسیاری گمان می‌کنند، این عمل سایت مربوطه، برملا کردن آخرین حربه "بگم بگم" احمدی‌نژاد بوده برای ضربه زدن به حیثیت علی خامنه‌ای، اما با نگاه عمیق‌تر، این گمانه زنی تقویت می‌شود که می‌توان اهداف دیگری در پشت ماجرا جستجو کرد! به باور من بسیار بعید است که رسانه‌‌های مشکوک زیر نظر دستگاه‌های امنیتی رژیم جمهوری اسلامی که قرار است افکار عمومی را به بازی گیرند، ساده‌لوحانه اشتباهاتی از این دست را مرتکب شوند، به ویژه آنکه سایت "بازتاب" و خبری به نفع احمدی‌نژاد!!؟ از سوی دیگر با وجود حساسیت‌های دستگاه رهبری نسبت به پوشش خبری امور انتخابات، فریبکارانه نیز می‌نماید، خبر‌گونه‌ای از زیر دست این رسانه‌ در برود، آنرا برای مدتی هر چند کوتاه به نمایش بگذارد، سپس طوری وانمود کند که جلوی آن گرفته شده و حذف گردیده است

همچنین القای چنین پنداری که با انتشار این خبر افشاگری‌ قول داده شده توسط احمدی‌نژاد که همانا بی‌آبرویی علی خامنه‌ای می‌باشد، کلید خورده است، به باور این نگارنده، دروغی بیش نیست، چراکه از همان روز نخست پس از انتخابات ۸۸ و پس از اعلام ریاست جمهوری احمدی‌نژاد و تبریک به او، از دهان رهبر - قبل از اعلام نتیجه از سوی وزارت کشور و تایید آن توسط شورای نگهبان - مُهر بی‌آبرویی بر پیشانی خامنه‌ای زده شد و هنوز هم پس از حدود ۴ سال از آن واقعه و رخدادهای خون‌آلود پس از آن، چنین ننگی از دامن او پاک نشده است (بیت رهبری و دستگاه‌های اطلاعاتی و امنیتی رژیم، بر این موضوع کاملا واقفند). پس می توان این سوال را مطرح کرد که این دسته از شایعات آیا نمی‌تواند بازی تازه‌ی رژیم باشد با مردم و طی آن چه اهدافی دنبال می‌شود؟

یکم: رژیم نیازمند پرشور کردن یا داغ جلوه دادن انتخابات است و دلایل آن از دید همگان پنهان نیست، بنابراین اگر بتوان با ترفندهایی دل آسیب‌دیدگان و سرخوردگان پیامدهای انتخابات ۸۸ را خنک نمود، به گونه‌ای که میلیون‌ها نفر از مردم که تا این لحظه تصمیم ندارند در رای‌گیری انتخابات ۹۲ شرکت کنند (چه آنهایی که از اساس مخالف شرکت در انتخابات هستند و چه آنهایی که از طیف طرفداران کارگزاران و اصلاح‌طلبان می‌باشند و در صورت عدم وجود نامزد شاخصی از آن طیف، در مراسم رای‌گیری - بویژه بصورت گسترده - حضور نخواهند یافت) را ترغیب به شرکت نمایند، تا از به رخ کشیدن شرکت پر تعداد رای‌دهندگان، هم تکلیف‌ منتقدان و مخالفان داخلی را به یکباره پس از انتخابات یکسره کنند و از سوی دیگر اهداف بین‌المللی و داخلی را که نقش شرکت مردم در انتخابات در آنها بی‌تاثیر نبوده و نیست را دنبال نمایند. آنچه که روشن است، برای حکومت شرکت کردن در انتخابات نقش با اهمیت‌تری دارد نسبت به اینکه به چه کسی رای داده شود (طرفدار احمدی‌نژاد باشد یا دیگران) چرا که تجربه نشان داده است با ساختار موجود اجرایی و نظارتی مربوط به انتخابات، هر کس که تشخیص داده شود از صندوق‌ها بیرون خواهد آمد

دوم: با توجه به انعکاس وسیع خبر مورد گفتگو در تمام رسانه‌های برون‌مرزی، این شایعه می‌تواند، سطح مطالبات مردم پیرامون شعار "رای من کو" و بحث تقلب در انتخابات که موسوی را برنده دور اول انتخابات می‌پنداشت، در اذهان به درجه پایین‌تری نزول دهد و میزان محبوبیت موسوی را در دوره نامزدی‌اش در سال ۸۸، از سطح یک برنده مطلق، به موقعیت نامزدی که به دور دوم - به همراه احمدی نژاد - راه ‌می‌یافته، کاهش دهد! از سوی دیگر نیز به صرافت افتاده‌اند که رای احمدی‌نژاد را هم، به‌گونه‌ای حیله‌گرانه بالاتر از آن میزانی که به نظر می‌رسد به او رای داده‌ شده - مثلا ۷ یا ۸ میلیون واقعی را ۱۶ میلیون - نشان دهند

سوم: قدرت علی خامنه‌ای و بیت او را در تغییر نتایج انتخابات، به کسانی که خارج از زمین بازی او سودای قدرت گرفتن در سر دارند و می‌پندارند بدون پشتیبانی‌ غیرقانونی او می‌توانند بر مسند دستگاه اجرایی تکیه زنند، یادآوری کنند

Sunday, April 21, 2013

از شب هنوز مانده دودانگی: نوکری خامنه‌ای‌ها آری یا نه؟


آن روزهای تلخ را فراموش کرده‌اند! نکنه یادمان رفته است که نسرین ستوده هنوز در زندان است و معلوم نیست زیدآبادی در کدام ناکجاآبادی در حبس و تبعید! هنوز آسفالت خیابانی که خودرو نیروی انتظامی، مردم را زیر گرفت رنگین مانده است! هنوز صدای تیری که سید علی حبیبی موسوی را در جلوی خانه‌اش نقش بر زمین کرد، در گوش‌هایمان زوزه می‌کشد! هنوز از سردخانه‌هایی که در آنها از کشته، پشته ساخته بودند، بوی متعفن عرق دژخیمان به مشام می‌رسد! هنوز آجرهای چهاردیواری بازداشتگاه کهریزک، اثر تجاوز و شکنجه و کشتار را بر خود دارد! هنوز متهمان درجه یک کشتار ماه‌های پس از خرداد ۸۸ دارند ول می‌گردند و به ریش و گیس‌ همه‌مان می‌خندند، هنوز دانشجویانی که در کوی دانشگاه مورد حمله و ضرب و شتم وحشیانه قرار گرفتند، در زندان‌ها بسر می برند و هنوز بسیاری هستند که ماه‌هاست اجازه مرخصی از زندان نداشته و محرومند از دیدار همسر و فرزند و مادر و پدر و خلاصه عزیزی چشم براه

براستی ما را چه می‌شود؟ چه شد آن مطالباتی که برای شرکت در انتخابات، پیغام می‌دادیم و چه شد آن‌همه خونی که به ناحق ریخته شد، که پایمال‌اش کرده‌اند و داریم لگد مال‌اش می کنیم!؟ آیا از سر نابخردی و به بهانه از دست رفتن ایران‌مان تنور انتخابات را داغ نمی‌کنیم!؟ چکاره‌ایم و چه در چنته داریم که می‌خواهیم ایران را نجات دهیم؟ آیا خود را بازیچه دست اوباش نمی‌کنیم!؟ فراموش نکرده‌ایم آن زمان را که کشور به این روز نیفتاده بود، آری فرصت‌ها را سوزاندیم و خود‌کامه‌گان را که این چنین بر اریکه قدرت تکیه نزده بودند و همواره واهمه داشتند از افشاگری‌هایی که بنا بر مصلحت، در حد قول به مردم باقی ماند، بال و پر نچیدیم تا چنین شد، که می‌بینیم! از مال و جان ملت بردند و خوردند و کشتند و خرابه‌ای در ورطه قحطی و فلاکت و تنگدستی برای‌مان بجا گذاشتند

زهی خیال باطل است اگر بپنداریم که این افسارِ گسیخته بر دستان‌مان نهند و بگذارند سامان دهیم مُلکی را که ثروت‌اش تا سال‌ها بعد به تاراج رفته است! آیا شرایط بازی و ساختار حکومت به گونه‌ای تغییر کرده تا کسی یا گروهی قادر شود مُلک و ملت نجات دهد؟ نامزد شدن در این انتخابات حاصلی جز بدنامی ندارد و بی‌شک به خودکشی سیاسی می انجامد! عده‌ای خودشان را دارند گول می‌زنند، و سعی دارند ما را نیز بفربیند و در پندار خام خود نشان‌مان دهند "در آسمان شب، پرواز آفتاب را اما غافلند که ملت دریافته‌ است "هنوز از شب مانده دودانگی" و وارد این بازی نخواهد شد! آیا براستی دوباره باید دنبه پرچربی حاکمان را فربه‌تر کرد: نوکری خامنه‌ای‌ها آری یا نه؟

***
داخل گیومه وام گرفته از اشعار احمد شاملو

Saturday, March 16, 2013

نوروزتان در روزگار قحطی، مبارک باد


این نوروز با نوروزهای دیگر خیلی متفاوت است! تحریمهای پی‌درپی بین‌المللی از یک‌سو، دزدی، نابخردی، خودکامگی، بی‌بصیرتی، یکدنده‌گی و نادانی حکومتیان از سوی دیگر و از آن فراتر کم همتی و بی‌عملی خودمان، ملغمه‌ای پدید آورده است که در دوردوست‌ها و در کتاب‌های تاریخی به آن قحطی نام نهاده‌اند

سفره‌ها‌یمان خالی است و صورت‌هایمان را آنقدر با سیلی سرخ نگه‌داشته‌ایم که دیگر ناسور شده است. در سالی که گذشت، کمرهایمان زیر بار خبرهای مرگ و بازداشت، حبس و دروغ، چپاول و نبود دارو کاملا خم شد

در آستانه ورود به سال نو اما دل خوشیم به آزادی همین چند روزنامه‌نگار و وکیل و دانشجو و فعال اجتماعی از بند و حبس، اگر چه موقت است و چند روزه

بهر حال نوروزتان در روزگار قحطی مبارک باد! بهار تازه‌ای در راه است و شاید این بهار در تاریخ‌مان "بهار آزادی" دیگری نامگذاری شود

شاد و تندرست باشید
آذرک 

Friday, February 8, 2013

خامنه‌ای برای برقراری رابطه با آمریکا دارد فیلم بازی می‌کند


چندی پیش رسانه‌ای شدن خبر دیدار ولایتی مشاور امور خارجی خامنه‌ای با مقامات آمریکایی در روند برقراری ارتباط با آمریکا - چه اتفاق افتاده باشد و چه شایعه بوده باشد - مقدمه‌ای بوده است برای آماده‌سازی افکار عمومی برای چنین ارتباطی. عشوه‌هایی هم که خامنه‌ای دارد می‌آید و در رسانه‌ها اعلام می‌کنند که رابطه با آمریکا مشکلی را حل نمی‌کند، این گمانه را نیز تقویت می‌کند که او به دنبال گرفتن تضمینی‌ است از سوی آمریکا و شاید سایر کشورهای غربی، که ادامه خودکامه‌گی او را میسر سازند و البته همه می‌دانند و می‌دانیم که ماندن یا رفتن رهبر رژیم و نظام ولایت فقیه در نهایت، بستگی به تصمیم ملت دارد، حتا اگر خارجی‌ها چنین تضمینی را به او بدهند

از سوی دیگر به نظر می‌رسد خامنه‌ای با زیرکی به دنبال راهی‌ست که در ظاهر، توپ این بازی را به زمین دستگاه دیپلماسی یا مجلس شورای اسلامی و یا مجلس خبرگان بیندازد (نگاه کنید به گفته‌های وی: «من دیپلمات نیستم، من انقلابیم و حرف را صریح و صادقانه می‌گویم. شما (آمریكایی‌ها) اسلحه را مقابل ایران می‌گیرید و می‌خواهید مذاكره كنید، ملت ایران مقابل این چیزها مرعوب نخواهد شد.») و مثلا ایجاد ارتباط با آمریکا را خواسته‌ی دستگاه‌های دیگر که مثلا نمایندگی ملت را به عهده دارند، وانمود کند، همانگونه که  احمدی‌نژاد و صالحی اجازه یافته‌اند، هردو از اظهارات بایدن که گفته بود در صورت تمایل رهبر ایران، واشنگتن آماده مذاکره مستقیم است، استقبال کردند و آنرا مثبت توصیف نمودند و نیز لاریجانی رییس مجلس حدود ۱۰ روز قبل گفت مذاکره با مجلس خط قرمز نیست

به باور من اما همچنان خود خامنه‌ای از همه مشتاق‌تر است تا این رابطه هر چه زودتر برقرار شود و مخمصه‌ای که با دستان خود در آن گرفتار آمده و هم مردم را در آن گرفتار کرده، به خیال خام‌اش برطرف شود. خامنه‌ای هنرپیشه خوبی‌ست و این بار نیز دارد فیلم بازی می‌کند برای خوراک رسانه‌های داخلی و آن دست از طرفداران‌اش که هنوز می‌پندارند رهبرشان دشمن آمریکاست. همه بسترها از یکی دو ماه گذشته برای گفتگوی مستقیم - آشکار یا پنهان - فراهم شده و همه نشانه‌ها حاکی از آن است که این ارتباط خیلی زود برقرار خواهد شد

Tuesday, February 5, 2013

راز بازداشت دیرهنگام ملیجک خامنه‌ای، خیلی زود از پرده برون خواهد افتاد


رژیم جمهوری اسلامی با بازداشت دیرهنگام سعید مرتضوی یکی از سرجنایتکاران رژیم، ملیجک خامنه‌ای و متهم شماره یک کشتار و تجاوزهای کهریزک، قرار است به چه اهدافی دست یابد؟ آیا طی سه سال گذشته، این نظام و سران آن تازه متوجه شده‌اند که مرتضوی گناهکار بوده است یا در پشت ماجرا می‌توان گمانه زنی‌های تازه‌ای را مطرح ساخت؟ برای این منظور می‌توان چند سناریو را به بحث گذارد

یکم: نزدیکی رژیم به آمریکا برای برقراری ارتباط نیاز به جذب افکار عمومی به رخدادهای دیگری از جمله همین بازداشت دارد! این رژیم برای اینکه بتواند خود را و از آن مهم‌تر علی خامنه‌ای را از مخمصه‌ای که در صحنه بین‌المللی، گریبان کشور را گرفته است، رهایی بخشد، نیازمند دادن امتیازات ریز و درشت به غرب و به‌ویژه به آمریکا دارد، بنابراین خبرهای بخش عمده‌ی این امتیازدهی باید در حاشیه قرار گیرد و این امر میسر نخواهد شد مگر اینکه وقایع داغ تازه‌ای همه چیز را تحت‌الشعاع قرار دهد

دوم: آیا سرانجام این رژیم و در راس آن علی خامنه‌ای به این نتیجه رسیده‌اند که باید با حرکات عوام‌فریبانه‌ای مرهمی بر روی زخم‌های جامعه گذارند، تا بتوانند انتخاباتی آبرومندانه و داغ در همان سطحی که در سال ۸۸ اتفاق افتاد برگزار کنند، اما این دستگیری می‌بایست همان زمان که پرده از جنایات کهریزک فرو افتاد، انجام می‌شد پس این نوع دلجویی از ملت زجرکشیده، هم دیر است و هم آن مردمی که بطور وسیع و مسولانه در آن انتخابات (سال ۸۸) شرکت کردند، از جنس "عوام" نبوده و نیستند که با چنین ریاکاری‌هایی فریفته شوند

سوم: باید روشن شود که دستگیری سعید مرتضوی که تحت مدیریت علی خامنه‌ای به جلاد مطبوعات و آزادی مبدل شده بود به چه علتی انجام شده است. آیا او را به خاطر جنایات کهریزک به اوین فرستاده‌اند؟ آیا او در منصب جدیدش زد و بندهای اقتصادی تازه‌ای را در دست اجرا داشته است؟ آیا او را به لحاظ فضای امنیتی خلاف قانون که در دفتر کارش ایجاد کرده بوده و ازآن جمله ضبط صدا و فیلمبرداری پنهانی از گفتگو با  برادرِ لاریجانی‌ها، به محبس کشانده‌اند؟ و یا این دستگیری نیز نهایتن در بستر ساخت اپوزیسیون‌های "خودی" و به نفع جبهه‌ی مخالف احمدی‌نژاد تمام خواهد شد؟

چهارم: با دستگیری مرتضوی باید دید که تکلیف پشتیبان اصلی وی یعنی احمدی‌نژاد ختم به خیر خواهد شد یا شر! به عبارت روشن‌تر باید منتظر بود تا واکنش احمدی‌نژاد آشکار شود چرا که چنانچه بپنداریم این دستگیری در ادامه دعوای خامنه‌ای‌هاست با احمدی‌نژادها، باید این انتظار را داشت تا ترکش چنین حرکتی به احمدی‌نژاد نیز اصابت کند

***
 هر کدام از سناریوهای بالا یا هر گمانه‌زنی دیگری مطرح باشد، نخست اینکه آشکار است که قربانی دیگری پیش پای خامنه‌ای در حال ذبح شدن است، اما  رژیم بهره‌ی لازم را نتیجه نخواهد گرفت چرا که هنوز بسیاری از مردم ما داغدار خون‌هایی‌ست که به ناحق در سه سال و نیم گذشته ریخته شده است و از سوی دیگر بی‌گناهانی همانند نسرین ستوده، بدور از خانه و کاشانه و همسر و فرزند، در زندان رژیم بسر می‌برند و قربانی کردن فقط یکی از دانه‌های این زنجیره‌ی عمله‌ی ظلم، دردی را دوا نخواهد کرد! همچنین آنچه که در پشت پرده برقراری ارتباط با آمریکا می‌گذرد، با توجه به دنیای شگفت‌آور تکنولوژی اطلاعات خیلی زود از پرده برون خواهد افتاد و معلوم خواهد گشت چه میزانِ دیگر از خاک مملکت و ثروت ملت را دو دستی پیش‌کش خواهند کرد

Sunday, January 20, 2013

واژه‌ی "تا آخر" در اظهارات علی اکبر ولایتی: واقعیتی‌ که سوخت و سوز ندارد


رژیم جمهوری اسلامی کاملا آگاه است که حکومت بشار اسد در سوریه به "آخر خط" رسیده است، و همین واژه‌ی "تا آخر" که در اظهارات علی اکبر ولایتی مشاور امور خارجی رهبر رژیم جمهوری اسلامی که می‌گوید "رژیم قرار است تا آخر از بشار اسد حمایت کند"، به‌گونه‌ای ناخودآگاه نهفته است، گویای این واقعیت است! اما آیا پشتیبانی رژیم جمهوری اسلامی از بشار اسد، به مفهوم ادامه کشتار از طرفین دعوا در آن کشور - که تاکنون بیش از ۶۰ هزار کشته به جا مانده - و از بین رفتن بیشترِ زیرساخت‌های سوریه - که بخش عمده‌ی آنها تا هم اینک نابود شده - نیست؟

در جایی که دو کشور اسلامی منطقه یعنی ترکیه و مصر (که زمانی برپایی حکومت‌های‌شان مورد تایید پرطمطراق و از آن فراتر موجب پایکوبی رهبری رژیم جمهوری اسلامی بوده‌است) و از سوی دیگر سایر کشورهای ثروتمند منطقه از جمله عربستان و قطر و نیز کشورهای غربی، حکومت بشار اسد را پایان یافته قلمداد می‌کنند، چه رمز و رازی نهفته است که رژیم جمهوری اسلامی خود را به کوچه علی چپ می‌زند و بشار را خط قرمز رژیم جمهوری اسلامی اعلام می‌کند؟ مثلا در صورت سقوط بشار اسد، آقایان جمهوری اسلامی چه از دست‌شان ساخته است؟ آیا این خط قرمز شباهتی به خطوط قرمز قبلی از جمله، تحریم نفتی ایران و حضور نظامیان آمریکایی در خلیج فارس ندارد، که رهبران جمهوری اسلامی مُدام خط و نشان می‌کشیدند، چنانچه از این خطوط قرمز عبوری صورت گیرد، چنین و چنان می کنند؟

به باور بسیاری از تحلیل‌گران بین‌المللی از یکسو و اعترافات گاه و بی‌گاه سردمداران دستگاه خارجی جمهوری اسلامی - چه رسمی و و چه غیررسمی - بشار اسد نخستین خاکریز سقوط رژیم تهران است و چنانچه این خاکریز از دست برود، سپس‌تر تکلیف حزب‌الله لبنان و حماس نیز روشن خواهد شد و آنگاه که رژیم جمهوری اسلامی برگ‌های برنده خود را در صحنه بین‌المللی از دست بدهد، با تکان دیگری از سوی مردم ایران، سرنگونی‌اش حتمی خواهد بود: این واقعیتی‌ست که سوخت و سوز ندارد